وبلاگ پرورش افکار

برترین مجموعه آموزش قانون جذب

وبلاگ پرورش افکار

برترین مجموعه آموزش قانون جذب

پرورش افکار، بی شک برترین مجموعه آموزش قانون جذب و موفقیت همیشگی در عرصه کسب و کار و روابط با دیگران است.
سعی کرده‌ایم مقالات مفید و به روز را در این قسمت از سایت پرورش افکار به صورت رایگان در اختیار شما قرار دهیم. تمام تلاش تیم توانمند پرورش افکار جمع آوری کامل ترین بانک مقالات برای شما دوستداران علوم ذهنی است.
آرزوی امیر شریفی درخشش ایران و ایرانیان است و پرورش افکار وسیله ما برای رسیدن به این هدف …

  • ۰
  • ۰

آیا میدانید چرا پولدار نمی شوید

پولدار شدن افراد,چرا پولدار نمی شوم,چرا پولدار نمی شویم

لطفا به این مطلب رای دهید
[رای ها : 29 امتیاز : 4.4]
 قانون جذب ثروت«چکار کنیم پولدار شویم؟»، «چرا پولدار نمی شوم؟» یا «چرا پولدار نمیشم؟» در کشوری مثل کشور ما، با فرصت‌ هایی که پیش رویمان است، چرا فقط تعداد کمی از افراد هستند که با استقلال مالی بازنشسته می‌ شوند؟ اخیراً پاسخ این سوال را پیدا کرده‌ ام و در سایت قانون جذب پرورش افکار منتشر نموده ام. به نظر من اینها ۵ دلیل اصلی است که جلوی پولدار شدن افراد را می‌ گیرد.

کی، من؟

مهمترین این دلایل، این است که هیچوقت برایشان اتفاق نمی‌ افتد. فرد متوسط در خانواده‌ ای بزرگ شده است که هیچوقت کسی که پولدار باشد را نمی‌ شناخته و ندیده است. به مدرسه می‌ رود و با آدمهایی معاشرت می‌ کند که پولدار نیستند. با آدم‌ هایی کار می‌ کند که پولدار نیستند. هیچ الگوی پولداری روبروی خود ندارد. اگر این برای ما هم پیش ‌آمده است، البته تا سن بیست سالگی، می‌ توانیم به یک فرد بالغ و کامل در جامعه تبدیل شویم اما هیچوقت برایمان پیش نیامده که بفهمیم ما هم می‌ توانیم یکی از افراد ثروتمند جامعه شویم.

به همین دلیل است که کسانیکه در خانواده‌ هایی که والدینشان پولدار هستند به دنیا می‌ آیند، احتمال اینکه در بزرگسالی افرادی ثروتمند شوند بسیار بیشتر است. بنابراین اولین دلیل اینکه چرا بیشتر ما پولدار نمی‌ شویم این است که هیچوقت برایمان اتفاق نمی‌ افتد. و البته، اگر هیچوقت برایمان اتفاق نیفتد، آنوقت هیچکدام از قدم‌ های لازم برای به واقعیت تبدیل کردن آن را برنخواهیم داشت.

 

پولدار شدن افراد,چرا پولدار نمی شوم,چرا پولدار نمی شویم

تصمیم بگیریم!

دومین دلیل که باعث می‌ شود پولدار نشویم این است که هیچوقت برای آن تصمیم نمی‌ گیریم. حتی اگر فردی کتاب بخواند، در جلسات سخنرانی شرکت کند، یا با افرادیکه از نظر اقتصادی موفق بوده‌ اند نشست و برخاست کند، تا زمانیکه برای متفاوت شدن تصمیم نگیرد، هیچ اتفاقی نمی‌ افتد. اگر برای برداشتن اولین قدم‌ ها تصمیم نگیرد، همان جا که هستیم خواهیم ماند. اگر به انجام کارهایی که همیشه می‌ کنیم، ادامه دهیم، به همان جایی خواهیم رسید که همین امروز هستیم.

  • ۰
  • ۰

راههای افزایش هوش مالی کدامند

افزایش هوش,افزایش هوش مالی,بالا بردن آی کیو

لطفا به این مطلب رای دهید
[رای ها : 30 امتیاز : 4.3]
 روش های افزایش هوش

بالا بردن آی کیو هیچ‌ وقت تضمین کننده موفقیت مالی نبوده و نخواهد بود، این موضوع را می‌ توانیم با بررسی وضعیت مالی باهوش‌ ترین کسانی که می‌ شناسیم بررسی کنیم البته هر چند استثنا نیز وجود دارد اما حقیقت امر این است که برای پولدار شدن به چیزی بیشتر از آی‌ کیو نیاز داریم.

آیا می‌ دانید هوش مالی چیست؟

ما یک IQ یا بهره‌ ی هوشی داریم، که سرواژه‌ ی intelligence quotient است، و سطح کلی هوش ما را ارزیابی می‌ کند، و یک آی‌ کیوی هیجانی (emotional IQ) هم داریم، که میزان توانایی‌ ما در کنترل هیجان‌ هایمان را می‌ سنجد. آی‌ کیو یا بهره‌ ی هوشی مالی ما با هوش مالی‌ مان سنجیده می‌ شود، این‌ که ما چقدر خوب از پس مسائل مالی بر می‌ آییم!

داشتن هوش مالی بالا یعنی ما بیشتر به موفقیت‌ های مالی دست می‌ یابیم. می‌ توانیم هوشمندانه عمل کنیم و درآمد خوبی بسازیم، اما اگر هوش مالی پایینی داشته باشیم یعنی ما در برابر پول‌ مان غیرمسئولانه عمل می‌ کنیم. هوش ‌مالی بالا به معنی این است که ما تصمیمات مالی هوشمندانه‌ تری اتخاذ می‌ کنیم و اقدامات درست‌ تری برای بهبود شرایط مالی‌ مان انجام می‌ دهیم. افراد با هوش‌ مالی بالا دقیقاً می‌ فهمند که برای مدیریت پولشان چه‌ کاری باید انجام دهند و از چه‌ کاری اجتناب کنند.

هر شخصی می‌ تواند هوش مالی‌ اش را افزایش دهد. و برای انجام این ‌کار نیازی به یک دانش‌ آموخته‌ ی هاروارد نیست، فقط کافی است کاملاً به بهبود وضعیت مالی‌ مان متعهد و علاقمند باشیم. صرف‌ نظر از این‌ که ما چگونه پول می‌ سازیم، می‌ توانیم از همین حالا هوش مالی‌ مان را افزایش دهیم. این‌ توصیه‌ ها به ما قدرت مالی می‌ بخشند. آماده هستید؟

اینجا ۴ روش وجود دارد که با کمک آنها همین امروز می‌ توانیم هوش مالی‌ مان را بسازیم!

افزایش هوش,افزایش هوش مالی,بالا بردن آی کیو

1- تمرد را کنار بگذاریم

اگر ما از وظایف کاری‌ مان که واقعاً دوست نداریم انجام‌ شان دهیم سر باز زنیم یا از انجام آنها تمرد و چشم‌ پوشی کنیم، فکر می‌ کنیم رئیسمان چند وقت ما را سرکار نگه می‌ دارد؟ طول نمی‌ کشد، مطمئن باشید! شغلمان، منبع مالی و درواقع پول ماست.

  • ۰
  • ۰

برای موفق شدن، این سه بهانه را از خود دور کنیم

اصول موفقیت در زندگی,اصول موفقیت در کار,اصول موفقیت درزندگی

لطفا به این مطلب رای دهید
[رای ها : 10 امتیاز : 4.2]
 

برای موفق شدن در زندگی، این سه بهانه را از خود دور کنیم

وقتی پای مانع پیشرفت کردن به میان می‌ آید، ما معمولاً بدترین دشمن خود هستیم. دلیلش چیست؟ خیلی وقت‌ ها، تقصیر زبان خودماست، و بهانه‌ هایی که از آن بیرون می‌ پرد. زبان، یکی از قدرتمندترین ابزار ماست و روزانه از آن استفاده می‌ کنیم، اغلب هم بی‌ خبر از توان تخریبی آن هستیم.

اصول موفقیت در زندگی

کلماتی که از دهان‌ مان خارج می‌ شوند می‌ توانند محبوب‌ مان کنند یا ما را درهم بکوبند. کلماتی که برای گفتن انتخاب می‌ کنیم به‌ طرز شگفت‌ انگیزی می‌ تواند کمک‌ مان کند یا به موفقیت‌ مان آسیب بزند. اگر هر یک از این بهانه‌ ها را می آوریم، باید متوقف‌ شان کنیم.

1- هرچه قرار باشد بشود، می‌ شود.

اگر تمام تلاش‌ مان را در جهت هدف‌ مان برای رسیدن به موفقیت کرده باشیم، خیلی عالی است که این ایمان و اطمینان را داشته باشیم که همه‌ عوامل برای کمک به موفقیت‌ شما دست به دست هم خواهند داد. اما اگر تصمیم بگیریم منتظر بمانیم تا ببینیم “سرنوشت” چه چیزی برای‌ مان درنظر گرفته، به مشکل برخواهیم خورد، یعنی زمانی‌ که دست از انجام کارهای لازم درمسیر هدف اصلی‌ مان برداریم، مشکلات بروز خواهند کرد.

دیگر نگوییم: “هرچه بخواهد بشود، می‌ شود”، بگوییم:”من آن را شدنی خواهم کرد”.

2- من شاد بودن را به ثروتمند بودن ترجیح می‌ دهم.

چرا ما معمولاً ثروت و شادی را دو ماهیت مجزا و ناسازگار می‌ دانیم؟ به گذشته‌ مان برگردیم و یادآوری کنیم که به‌ عنوان یک بچه چه ذهنیتی از پول داشتیم. آیا پدرومادرمان گرفتاری‌ ها و مضیقه‌ های‌ شان با پول را در ذهن ما با گفتن این‌ که پول درآوردن راحت نیست، در ذهن ما حک کردند؟ به ما می‌ گفتند که پول، ریشه تمام بدی‌ هاست؟

رابطه ما با پول لزوماً نباید سخت یا مایه افسوس باشد، و مطمئناً ما را تبدیل به یک شرور نخواهد کرد. بله البته بعضی از افراد از پولشان برای کارهای بسیار ناخوشایند استفاده می‌ کنند و ممکن است پول و ثروت بعضی‌ها را تبدیل به انسان بدی کند. اما می‌ توان به‌ خوبی هم از آن استفاده کرد، پول می‌ تواند ما را به انسان بهتری تبدیل کرده، آسایش‌، امنیت و نفوذمان را افزایش دهد.

طرزفکرمان در مورد پول را همین حالا تغییر دهیم، از اعماق وجودمان باور داشته باشیم که ما لایق ثروت هستیم و از آن هوشمندانه و مدبرانه استفاده خواهیم کرد.

3- من وقت ندارم.

همه ما بیست و چهار ساعت در شبانه‌ روز داریم و هفت روز در هفته. ما چه وقت‌ مان را تلف کنیم و چه از آن برای فعالیت در مسیر اهداف بزرگ‌ مان بهره ببریم، استفاده از این توجیه که “وقت نداریم”، انتخاب خود ماست. تنها چیزهایی که نباید برایشان وقت داشته باشیم، افراد منفی و بهانه‌ ها هستند. اگر برای‌ مان مهم باشد، وقتش را پیدا خواهیم کرد؛ ما باید وقتش را بوجود آوریم.

در ذهن یک فرد موفق، فضایی برای بهانه‌ ها وجود ندارد.

پرورش افکار

  • Fa Nazari
  • ۰
  • ۰

زندگینامه هنری فورد – Ford

بیوگرافی هنری فورد,جملات زیبای هنری فورد,زندگی نامه هنری فورد

لطفا به این مطلب رای دهید
[رای ها : 36 امتیاز : 4]
هنری فورد کیست؟

بیوگرافی هنری فورد موسس شرکت فورد

در زندگی نامه هنری فورد اینگونه آمده است که: هنری فورد در جولای 1863 در مزرعه ای در دیربرن میشیگان به دنیا آمد. سال های نخست زندگی او در همان مزرعه سپری شد. مثل اغلب کودکان روستایی قرن نوزدهم، اوقات هنری فورد در مدرسه ای یک کلاسه یا در مزرعه می گذشت. هنری فورد خیلی زود دریافت که علاقه اش بیش از آنکه متوجه کار روی گاوآهن باشد، به سر در آوردن از شیوه ی کار گاوآهن معطوف است. هنری فورد از همان سنین کودکی به کارهای مکانیکی علاقه نشان می داد و در مقابل از کارهای روزمره مزرعه بی زار بود.

هنری فورد پس از خاتمه تحصیلات دبستانی به عنوان شاگرد ماشین کار در دیترویت به کار پرداخت. سپس تعمیر کار و سرانجام استادکار شد.

در ابتدای فعالیت های کاریش، فورد در یک تعمیرگاه ماشین آلات به عنوان شاگرد مکانیک در ازای دستمزد ۲.۵ دلار در هفته کار می کرد. هنگامی که در سال 1885 کارل بنز و گوتلیب دایملر، هر کدام مستقل از دیگری، اتومبیل خود را اختراع کرده و روانه بازار کردند فورد جوانی بیست و دو ساله بود.
«کالسکه بدون اسب» خیلی زود توجه هنری فورد جوان را به خود جلب کرد.

بیوگرافی هنری فورد,جملات زیبای هنری فورد,زندگی نامه هنری فورد

هنری فورد در سن ۲۲ سالگی ازدواج کرد و ۵ سال بعد صاحب یک فرزند پسر بنام «ادسل» شد. بعد از دو سال کار بر روی بهینه کردن موتور خود، آن هم تنها در زمان هایی که وقت اضافی داشت، هنری فورد اولین اتومبیل خود را بنام Quadricycle در زیرزمین خانه اش تکمیل کرد و با آن در طول خیابان دترویت رانندگی کرد.

  • ۰
  • ۰

چرا باید رازدار باشیم

چگونه راز دار خوبی باشیم,چگونه رازدار باشم,چگونه رازدار باشیم

رای شما ثبت شد

رازداری چیست؟ چگونه راز دار خوبی باشیم؟

راز و البته حفظ آن مقوله ای است که همیشه با آدمی بوده است

تا دلمان می‌ گیرد به دنبال بهانه کوچکی می‌ گردیم تا با اطرافیان‌ مان درد و دل کنیم و با حرف زدن، کمی از بار روانی مشکلات‌ مان کم کنیم، اما گاهی همین درد و دل‌ های ساده و خودمانی کار دست مان می دهد. وقتی درد و دل می کنیم یادمان می رود بعضی حرف ها نه تنها از دلمان بلکه نباید از چاردیواری مان بیرون رود.

رازم را نگهدار

راز و البته حفظ آن مقوله ای است که همیشه با آدمی بوده است. این که فرد رازش را به چه کسی بگوید و به چه کسی نگوید، دغدغه ای است که همواره ذهن آدمی را به خود مشغول داشته است. یکی از دشوارترین مواقع در زندگی آدمی وقتی است که بفهمد رازش فاش شده و دشوارتر از آن وقتی است که بفهمیم این راز از سوی فردی خودی فاش شده که زمانی محرم اسرارمان بوده است.

حریم خصوصی را چگونه تعریف می کنید؟ 

براساس منابع علمی، حریم خصوصی یعنی یک فرد یا گروه بتواند خود یا اطلاعات مربوط به خود را مجزا کند و در نتیجه بتواند خود یا اطلاعاتش را با انتخاب خویش در برابر دیگران آشکار کند. ریشه و اساس مشکل حریم خصوصی مربوط به افشاگری نامناسب و بدون کنترل داده های شخصی است. 

برخی از مردم به سادگی رازهای خود و دیگران را افشا می کنند و پیامدهای منفی آن را نمی سنجند.

و به قول سعدی:

“خامشی به که ضمیر دل خویش – به کسی گویی و گویی که: مگوی”

“ای سلیم! آب ز سرچشمه ببند – که چو پر شد، نتوان بستن جوی”

راههای رازداری:

چگونه راز دار خوبی باشیم,چگونه رازدار باشم,چگونه رازدار باشیم

  • ۰
  • ۰

تفاوت زنده بودن و زندگی کردن

دوست داشتن,ریتم زندگی,زندگی کردن

لطفا به این مطلب رای دهید
[رای ها : 14 امتیاز : 4.4]
 زنده بودن یعنی نفس کشیدن. یعنی اکسیژن را داخل ریه‌ ها بکشیم و دی‌ اکسیدکربن را بیرون کنیم. یعنی هوای تازه را داخل ریه‌ ها آورده و هوای مسموم را بیرون بفرستیم. شاید این آسان‌ ترین کار به نظرمان برسد. آنقدر ساده که خیلی از ما فقط به همین کار تا آخر عمرمان بسنده می‌ کنیم، یعنی فقط نفس می‌ کشیم. 

رسیدن به جایگاهی که والدین‌ مان آرزو دارند، نفس کشیدن. پیدا کردن کار، نفس کشیدن. قدم زدن از خانه تا محل‌ کار، نفس کشیدن…
زنده بودن موفقیتی به حساب نمی‌ آید. نفس کشیدن، راه رفتن، دویدن، غذا خوردن و انجام کارهای اولیه‌ ای که برای سالم نگه داشتن بدنمان کافی است کار سختی نیست. واقعاً زنده نگه داشتن خودمان کار خاصی نیست، همه ما این کار را می کنیم.
موفقیت واقعی، آدم‌ هایی که همه درمورد آنها حرف می‌ زنند، آنهایی هستند که واقعاً یاد گرفته‌ اند چطور زندگی کنند. آدم‌ هایی که کاری جز فقط نفس کشیدن انجام می‌ دهند. 
زنده بودن و زندگی کردن با هم فرق دارد. زنده بودن یعنی راکد بودن. یعنی همانطور که نفسمان را حبس کرده‌ ایم، اجازه بدهیم جریان ما را از فراز و نشیب‌ های خود عبور دهد. 
یعنی ثابت ایستادن روی پله‌ برقی که به سمت بالا در حرکت است. یعنی اجازه بدهیم دیگران ما را به سمت خط پایان بکشانند.
زندگی کردن چیزی متفاوت با این است. زندگی کردن یعنی بند آوردن نفس کسی، گاهی قطع شدن نفس خودمان و اینکه گاهی اصلاً یادمان برود که نفس بکشیم. این درست متضاد زنده بودن است، چون زندگی کردن همیشه نزدیک‌ تر به مرگ است.
زندگی کردن یعنی اجازه ندهیم ریتم زندگی، ما را تسلیم خود کند. زندگی کردن یعنی هیچ لحظه‌ ای را از دست ندهیم. یعنی آنقدر جیغ بزنیم که به نفس‌ نفس بیفتیم و آنقدر بخندیم که نفسمان بند بیاید. یعنی آنقدر گریه کنیم که دیگر نفسی برایمان باقی نماند. یعنی حس کنیم که همه چیز در یک لحظه تمام خواهد شد و برای آن آماده باشیم. 
زندگی کردن به معنی نگه داشتن، شمردن و نگاه کردن به نفس‌ هایمان نیست. یعنی یادمان برود که نفس بکشیم. یعنی در فرصت‌ ها و اشتیاق هایمان شیرجه بزنیم، خلاف جریان شنا کنیم و تا مرز غرق شدن پیش برویم.

  • ۰
  • ۰

راههای تربیت فرزندان امیدوار و موفق

لطفا به این مطلب رای دهید
[رای ها : 9 امتیاز : 4.4]

 اگر میخواهیم در آینده فرزند ما حس امیدواری را در تمام مراحل زندگی داشته باشد باید همین امروز به فکر آن باشیم و این حس را در او نهادینه کنیم.

شاید بسیاری از ما دوران جوانی را دوره‌ ای می‌ دانیم که ارتباط تنگاتنگی با بحث «امید» دارد. چرا که این دوران، زمانی است که انتظار داریم تا افراد امیدوارانه پیگیر اهداف خود باشند. از سویی زمانی که جوانان یک جامعه امیدوار به آینده باشند، آیندهٔ آن جامعه نیز تضمین شده است اما واقعیت این است اگر می‌ خواهیم در دوران جوانی، فرزندانی موفق و امیدوار داشته باشیم، باید بذر امید را سال‌ ها قبل و در دوران کودکی در دل آن ها کاشته باشیم. اما چه طور می‌ توانیم کودکانی امیدوار تربیت کنیم تا خیالمان از آینده آن‌ ها نیز آسوده باشد؟

یکی از مهم‌ ترین نظریه‌ پردازان روان‌ شناسی امید، چارلز اسنایدر است. او امید را دارای سه سازه تعریف می‌ کند؛ «اهداف» و «قدرت اراده» و «قدرت گزینه‌ ها». در واقع فرد امیدوار، کسی است که اهداف مشخصی دارد و با دقت اراده و در نظر داشتن قدرت گزینه‌ ها آن اهداف را دنبال می‌ کند. اما منظور از این سه سازه چیست؟

اولین سازه امید “داشتن اهداف” است. البته افراد امیدوار و ناامید ممکن است در داشتن اهداف با هم تفاوت چندانی نداشته باشند، چرا که افراد ناامید نیز ممکن است به دنبال اهدافی در زندگی باشند، هر چند در بسیاری از واقع اهداف در این گروه از افراد مشخص و دقیق نیست. اما به هر صورت دو سازه بعدی می‌ تواند تفاوت این دو گروه از افراد را به خوبی روشن کند. منظور از “قدرت اراده”، داشتن انرژی و توان برای پیگیری اهداف است. به صورتی که فرد به راحتی دست از اهداف خود برنداشته و زود دست از خواسته‌های خود برندارد. «قدرت گزینه‌ ها» نیز به این نکته اشاره دارد که برای رسیدن به یک هدف همیشه بیش از یک مسیر وجود دارد. اگر راهی را امتحان کرده و شکست خوردیم، اطمینان به این‌که هنوز راه‌ های بسیار دیگری برای امتحان وجود دارد، می‌ تواند نشان دهنده باور ما به قدرت گزینه‌ ها باشد.

  • ۰
  • ۰

زندگینامه گوتلیب دایملر – مختــرع اتومبیل

اختراع موتور احتراق,بیوگرافی گوتلیب دایملر,زندگی نامه گوتلیب دایملر

لطفا به این مطلب رای دهید
[رای ها : 17 امتیاز : 4.4]
گوتلیب دایملر کیست؟

درباره مخترع اصلی اتومبیل بحث‌ های زیادی در گرفته و اختلاف نظر وجود دارد. بعضی از طرفداران بنز، مخترع اتومبیل را کارل بنز می‌ نامند. از سویی دیگر نام آرماند پژو نیز در لیست مخترعین اتومبیل جای دارد. لئون برپوله یکی دیگر از مبتکران اتومبیل است اما در واقع باید گفت که طبق اسناد و مدارک به جا مانده (گوتلیب دایملر) نخستین موتور احتراق داخلی و نخستین موتورسیکلت و نخستین اتومبیل را اختراع کرده است .گوتلیب دایملر توانست یک گاری بدون اسب را به حرکت درآورد. گوتلیب دایملر با تلاش شبانه‌ روزی خود موفق به ساخت موتور درون‌ سوز شد و آن را بر روی موتور سیکلت و سپس اتومبیل قرار داد. اکنون به شرح حال زندگی این مخترع بزرگ می‌ پردازیم.

بیوگرافی گوتلیب دایملر

در زندگی نامه گوتلیب دایملر اینگونه آمده است که: گوتلیب دایملر در ۱۷ مارس ۱۸۳۴ در شوندرف آلمان به دنیا آمد. خانواده گوتلیب در سطح متوسط جامعه قرار داشتند. پدرش جوهانس دایملر نانوا بود و مادرش فردریکا در خانه برای مردم خیاطی و گلدوزی می‌ کرد. پدر و مادر گوتلیب دایملر همه تلاش خود را برای راحتی و آسایش فرزندشان به کار می‌ بردند. بعد از تولد گوتلیب دایملر، دو فرزند دیگر پا به این خانه گذاشتند و جمع خانوادگی آنها به پنج نفر رسید و گوتلیب صاحب خواهر و برادر شد.در آن زمان به ویژه در شهر کوچکی چون شوندرف مردم به تحصیل فرزندشان توجهی نمی‌ کردند و پسرها باید از همان دوران کودکی در کنار پدرشان مشغول به کار می‌ شدند و خرج خود و خانواده را درمی‌ آوردند.
اما پدر گوتلیب دایملر با این نظریه مخالف بود و به دلیل این‌ که خودش در دوران کودکی فرصت تحصیل پیدا نکرده بود و تمام اوقات زندگی خود را در کنار تنور نانوایی ایستاده بود، آرزو داشت فرزندانش تحصیل کنند و به مقامات بالا دست یابند و به رویاهای پدر جامه عمل بپوشانند. گوتلیب دایملر نیز از همان دوران طفولیت هوش سرشار خود را ابراز کرد. کتاب‌ های داستانی را که مادرش برای وی می‌ خواند بلافاصله حفظ می‌ کرد. همچنین طبق تربیت صحیح والدینش رفتار و اخلاق بزرگ‌ منشانه در این کودک پنج ساله به خوبی مشاهده میشد.پدر، گوتلیب دایملر را به مدرسه برد. او هم هر چه را می‌ آموخت به سرعت یاد می‌ گرفت. علاقه عجیبی به درس خواندن داشت. تمام مدت زنگ تفریح در کلاس می‌ نشست و درس می‌ خواند و مسائل ریاضی برای خودش طرح می‌ کرد. گوتلیب دایملر مانند سایر بچه‌ ها به بازی علاقه‌ ای نداشت و اوقات خود را در تنهایی و حل مسائل ریاضی می‌ گذراند.
گوتلیب دایملر سیزده ساله بود که دوران دبستان و دبیرستان را به پایان رساند و زودتر از بچه‌ های هم‌ سن و سال خود دیپلم گرفت. به طور کلی پسری منزوی بود و بچه‌ ها به او حسودی می‌ کردند زیرا همیشه مورد تشویق معلمان خود قرار می‌ گرفت. همکلاسی‌ هایش با او حرف نمی‌ زدند و در بازی‌ های دسته جمعی گوتلیب دایملر را کنار می‌ گذاشتند البته گوتلیب دایملر نیز علاقه چندانی به بازی با آنها نداشت او به دنبال هدفی والا بود و می‌ خواست با ادامه تحصیل باعث افتخار والدینش شود. او حتی روزهای یکشنبه که روز تعطیل به حساب می‌ آمد باز هم درس و مطالعه را کنار نمی‌ گذاشت.

  • ۰
  • ۰

چگونه فرزندی موفق داشته باشیم

بچه‌ های موفق,تربیت فرزندان موفق,چگونه فرزند موفق داشته باشیم

لطفا به این مطلب رای دهید
[رای ها : 14 امتیاز : 4.4]

چگونه فرزندان موفق داشته باشیم

موفقیت فرزندان تا حد زیادی مرتبط با اصول تربیتی والدین است و اگر می خواهیم فرزندی موفق داشته باشیم باید از همان بدو تولد این هدف را دنبال کنیم.

همه‌ ی پدر و مادرها دلشان می‌ خواهد بچه‌ هایشان دنبال دردسر نگردند، خوب درس بخوانند و وقتی بزرگ شدند کارهای فوق‌ العاده‌ ای انجام دهند. اما چطور به عنوان والدین به این آرزوی‌ مان برسیم؟ اگر چه برای بزرگ کردن یک بچه‌ ی موفق دستورالعمل معینی وجود ندارد اما تحقیقات روانشناسی به عوامل معدودی اشاره دارند که پیش‌ بینی می‌ کنند در این راه موفق می‌ شویم.

تربیت فرزندان موفق

جای تعجب ندارد که اکثر این عوامل به پدر و مادر بستگی دارد. در ادامه به ویژگی‌ هایی می‌ پردازیم که پدران و مادران کودکان موفق در آن اشتراک دارند:

۱- بچه‌ ها را به انجام کارهای روزمره‌ ی خانه وادار می‌ کنند

جولی لیثکات-هیمز (Julie Lythcott-Haims)، مشاور اسبق سال اولی‌ های دانشکده استنفورد و نویسنده‌ ی کتاب «چگونه یک انسان بالغ تربیت کنیم» حین یکی از برنامه‌ های سخنرانی تدتاک (TED Talks) می‌گوید: «اگر بچه‌ ها ظرف نمی‌ شویند به این معناست که شخص دیگری دارد این کار را برایشان انجام می‌ دهد.»

او اضافه می‌ کند: «و اینگونه است که بچه‌ ها شانه خالی کردن از انجام کارها را می‌ آموزند؛ و از اینکه یاد بگیرند کار را باید انجام داد و هر یک از ما در بهبود نتیجه‌ ی نهایی باید سهمی داشته باشیم باز می‌ مانند.»

جولی لیثکات-هیمز اعتقاد دارد بچه‌ هایی که کارهای خانه را انجام می‌ دهند در آینده به عنوان نیروی کاری شناخته می‌ شوند که قادرند به خوبی با دیگران همکاری کند و به این دلیل که شخصاً تقلا کردن را تجربه کرده‌ اند از همدلی بالاتری برخوردار هستند و می‌ توانند به طور مستقل وظایفی را عهده‌ دار شوند.

  • ۰
  • ۰

زندگینامه محمد حسن گنجی – پدر علم جغرافیای ایران


بیوگرافی محمد حسن گنجی,پدر علم جغرافیای ایران,پروفسور محمد حسن گنجی

لطفا به این مطلب رای دهید
[رای ها : 8 امتیاز : 5]

بیوگرافی محمد حسن گنجی

در زندگی نامه پروفسور محمد حسن گنجی پدر علم جغرافیا اینگونه آمده است که: محمد حسن گنجی در سال 1291 در شهرستان بیرجند به متولد شد. پدر وی، ابوتراب مدتها نایب الحکومه شهر قاین بود. ‎افراد خانواده وی در خدمت امرای قاینات (بیرجند) یعنی ‏خاندان علم بودند. پدرش به‎ ‎کشاورزی و دامپروری اشتغال داشت. محمد حسن گنجی سه برادر و دو خواهر داشت که چهار نفر‎ ‎آنها در مدارس محلی بیرجند به تدریس اشتغال‎ ‎داشتند.

محمد حسن گنجی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود گذراند و پس از آن برای ادامه تحصیل به تهران مهاجرت کرد. در تهران به دارالمعلمین عالی رفت و در‎ ‎رشته تاریخ و جغرافیا تحصیل کرد و به درجه کارشناسی ‏نائل آمد. سپس در حدود سال 1312 به‎ ‎عنوان دانشجوی برگزیده به اروپا اعزام شد و در دانشگاه ویکتوریا منچستر انگلستان به تحصیل ادامه داد و در سال ۱۳۱۷، لیسانس تخصصی خود را در جغرافیا اخذ کرد.
در سال دوم ماندن درانگلستان بود که پس از یک‎ ‎‏‌سال مطالعه و بررسی رشته‌ های گوناگون، ‏تصمیم خود را گرفت که در زمینه جغرافیا‎ ‎کار کند و از آن زمان تاریخ برای او در درجهٔ دوم ‏قرارگرفت.

محمد حسن گنجی در آن سال در‎ ‎گروه تخصصی جغرافیا در دانشگاه منچستر نام نویسی کرد و پس از چهارسال ‏توانست لیسانس‎ ‎تخصصی و ممتاز در جغرافیا‎ ‎را به دست آورد که برابر کارشناسی ارشد به‎ ‎شمار می آید. محمد حسن گنجی دلیل گرایش خود را به جغرافیا و به ویژه هواشناسی، دو رویداد‎ ‎خشکسالی و سیلی می‌ دانست که ‏در روزگار کودکی و نوجوانی در زادگاهش رخ داده و باعث‎ ‎آسیب زیادی به روستاییان شده بود. محمد حسن گنجی در سال 1331 مجدداً با استفاده از بورس تحصیلی عازم آمریکا شد و مدرک دکتری خود را در رشته جغرافیا، از دانشگاه کلارک دریافت کرد. پایان نامه دکتر محمد حسن گنجی درباره آب و هوای ایران به زبان انگلیسی به چاپ رسیده‌ است.