وبلاگ پرورش افکار

برترین مجموعه آموزش قانون جذب

وبلاگ پرورش افکار

برترین مجموعه آموزش قانون جذب

پرورش افکار، بی شک برترین مجموعه آموزش قانون جذب و موفقیت همیشگی در عرصه کسب و کار و روابط با دیگران است.
سعی کرده‌ایم مقالات مفید و به روز را در این قسمت از سایت پرورش افکار به صورت رایگان در اختیار شما قرار دهیم. تمام تلاش تیم توانمند پرورش افکار جمع آوری کامل ترین بانک مقالات برای شما دوستداران علوم ذهنی است.
آرزوی امیر شریفی درخشش ایران و ایرانیان است و پرورش افکار وسیله ما برای رسیدن به این هدف …

  • ۰
  • ۰

قدرت سوال برای رسیدن به موفقیت

آموزش قانون جذب,پرسش‌های کوانتومی,چگونه پولدار شوم؟

قدرت سوال

همه‌ی انسان‌ها به دنبال زندگی بهتر هستند و در اکثر اوقات این زندگی بهتر با راه حل‌هایی بهتر به وجود می‌آید؛ ولی کمتر کسی توجه می‌کند که چگونه باید راه حل های بهتری را پیدا کرد.

خیلی ساده است. برای اینکه راه‌حل‌های بهتری پیدا کنیم باید سؤالات بهتری بپرسیم! بارها در مباحث قانون جذب گفتم که توجه ما باعث به وجود آمدن شرایط می‌شود. الآن فرض کنیم یک اتفاق ناخواسته برای ما پیش‌آمده است و ما از خود سؤال می‌پرسیم: چرا این اتفاق افتاد؟ چرا همیشه من؟ چرا با من این کار را کرد؟ حالا ذهن ما دنبال این می‌گردد که شرایطی را از گذشته پیدا کند که نشان دهد که این اتفاق بد همیشه برای ما می‌افتد.

 

حال سؤال دیگری می‌پرسیم: چگونه می‌توانم این وضع را دگرگون کنم؟ چگونه همین الآن می‌توانم کانون توجهم را عوض کنم؟

و یک سؤال جادویی که سریع به شما حس خوب را می‌دهد: آیا این موضوع 6 ماه دیگر هم اهمیت دارد؟ چون معمولاً جواب خیر است به‌سرعت احساسمان خوب می‌شود.

ساخت سؤال توسط مغز

مغز ما با بروز کوچک‌ترین اتفاق، شروع به طرح چندین پرسش می‌کند و معمولاً همیشه نخستین پرسش این است: معنای این اتفاق چیست؟ آیا لذت دارد یا رنج؟

پیشنهاد می‌کنم این مطلب را هم بخوانید: چگونه احساسات را کنترل کنیم؟ 

 

این‌ها نمونه‌هایی از پرسش‌هایی هستند که صرف‌نظر از نوع اتفاقاتی که در زندگی‌مان می‌افتد همواره در ذهن ما جاری هستند. اما من از شما می‌خواهم نسبت به این پرسش‌ها تیز و حساس شوید، زیرا اگر پیوسته همان پرسش‌های همیشگی را از خودمان بپرسیم همان جواب‌های همیشگی را می‌گیریم.


آموزش قانون جذب,پرسش‌های کوانتومی,چگونه پولدار شوم؟

 

عملکرد ما را سوا لاتمان تعیین می‌کند

اگر مدام از خودمان بپرسیم چرا هیچ‌وقت نمی‌توانم این کار را انجام دهم؟ مغز شما به‌گونه‌ای عمل خواهد کرد که هیچ‌وقت نتوانید آن کار را انجام دهید و کم‌کم این باور را در خود شکل می‌دهید که نمی‌توانید آن کار را انجام دهید. البته همان‌طور که می‌توانید باور نتوانستن را پرورش دهید می‌توانید از قانون جذب و انرژی مثبت به‌وسیله‌ی قدرت سؤالات استفاده کنید.

پیشنهاد می‌کنم این مطلب را هم بخوانید: قانون جذب ثروت

 

کار سختی پیش رویتان نیست؛ کافی است به‌جای سؤال بالا از خودتان بپرسید: چگونه می‌توانم این کار را انجام دهم و آنگاه مغز شما راه را جلوی پایتان می‌گذارد.

نکته‌ی خیلی مهم این است که نیازی نیست که به دنبال جواب بروید شما فقط سؤال بپرسید و جواب را به عهده‌ی ضمیر ناخودآگاه بگذارید.

به یاد داشته باشید فقط آن چیزهایی را خواهید یافت که در جست‌وجوی آن‌ها هستید. سؤال پرسیدن یک‌راه فوق‌العاده برای تغییر کانون توجه است. در پایان این مطلب پرسش‌هایی را آورده‌ام که آنتونی رابینز به آن‌ها می‌گوید پرسش‌های کوانتومی و واقعاً قدرت بی‌نظیری دارند.

اندیشیدن همان پرسش و پاسخ است

این قسمت چالش بزرگی است و احتمالاً مقاومت زیادی را در شما برمی‌انگیزد ولی واقعیت است.  کل واقعیت زندگی را چیزهایی که بر آن متمرکز شدید می‌سازد. کافی است همین الآن صفحه حوادث روزنامه‌ها را بخوانید تا ببینید چه حس بدی به شما دست می‌دهد.

اگر می‌خواهیم واقعیت زندگی خود را تغییر دهیم باید کانون توجه خود را تغییر دهیم و اگر می‌خواهیم کانون توجه را تغییر دهیم باید سوالاتی متفاوت از خود بپرسیم.

قانون جذب دو,قانون جذب عشق,قانون جذب و روابط

اندیشیدن کاری به‌جز پرسش و پاسخ متوالی نیست. شما وقتی فکر می‌کنید که یک کار را انجام دهید و درباره‌ی آن می‌اندیشید سریع مغز شما شروع به سؤال پرسیدن می‌کند: آیا از پس آن برمی‌آیم؟ اگر بتوانم انجامش دهم چه می‌شود؟ توانایی انجامش دارم؟ چگونه انجامش دهم و … و همین سؤالات و جواب آن‌ها باعث به وجود آمدن حس اعتمادبه‌نفس یا ترس در شما می‌شود. یعنی شما زمانی که دارید می‌اندیشید درواقع دارید سوالاتی می‌پرسید و پاسخ آن‌ها را تحلیل می‌کنید.

پرسش‌هایتان را تغییر دهید تازندگی‌تان تغییر کند

قانون جذب کار می‌کند؟ نمی‌دانم شما به قانون جذب اعتقاددارید یا خیر ولی چه بخواهید و چه نخواهید کانون توجه شما زندگی شمارا می‌سازد. رویدادهای زندگی مهم نیستند بلکه تعبیر و تفسیر آن‌ها و نوع برخورد با آن‌ها مهم هستند.

تعبیر و تفسیر یعنی چه؟ واژه‌ای مهم است ولی واقعاً معنای آن چیست؟ رویدادهای زندگی‌مان را چگونه تعبیر و تفسیر می‌کنیم؟ چگونه می‌توانیم واژه‌ی تفسیر را ساده توضیح دهیم؟ همین الآن که خواستم تفسیر را توضیح دهم مجبور شدم ناخواسته یک‌رشته سؤال از خود بپرسم. تفسیر یعنی همین! رشته سوالاتی که از خود می‌پرسیم. آیا تفسیر چیزی جز پرسیدن سؤال است؟ حتی برای زیر سؤال بردن فکر قبلی هم مجبوریم سؤال بپرسیم.

ممکن است من از یک شرکت اخراج شوم (یک اتفاق به‌ظاهر بد). خیلی تفاوت دارد که من‌بعد از اخراج کدام‌یک از این سؤالات را از خود بپرسم:

1- چرا رئیسم با من این‌گونه برخورد کرد؟ چرا هیچ‌کس قدر کار من را نمی‌داند؟ حالا زندگی‌ام چه می‌شود؟

2- چه‌کار کنم که این موقعیت بهترین موقعیت زندگی‌ام شود؟ چه‌کاری می‌توانم انجام دهم تا چند برابر شغل قبلی‌ام اعتبار و پول بسازم؟

جالب اینجاست که طبق قانون جذب رشته‌ی افکار پشت سر هم می‌آید. شما اگر چند سؤال اول را مثبت بپرسید کمک بزرگی به خودتان کرده‌اید.

تکرار

مجبورم یک نکته را دوباره تکرار کنم. اگر از کل این مطلب همین یک خط را ملکه‌ی ذهنتان کنید معجزه را در زندگی‌تان خواهید دید. “هر پرسشی بکنید، پاسخی برای آن خواهید یافت.”

تکرار می‌کنم: “هر پرسشی بکنید، پاسخی برای آن خواهید یافت.”

بازهم تکرار می‌کنم: “هر پرسشی بکنید، پاسخی برای آن خواهید یافت.”

این‌قدر این موضوع مهم است که اگر می‌توانستم کل مطلب امروز را پاک می‌کردم و فقط 100 بار این خط را می‌نوشتم ولی بقیه مطالب هم برای درک موضوع لازم بود. تمام این صفحه نوشته شد برای همین یک خط.

مهم نیست شما در چه شرایطی زندگی می‌کنید. ممکن است زندگی شما پر از زیبایی باشد ولی شما صبح تا شب از خود بپرسید که مشکل زندگی من کجاست؟ این پرسش زندگی زیبای شمارا نابود خواهد کرد.

اگر از خودتان بپرسید چرا من همیشه کارها را خراب می‌کنم مغز شما خواهد گفت چون تو یک احمق هستی! ولی اگر از خود بپرسید چطور است که هر کاری که بقیه به‌سختی انجام می‌دهند برای من خیلی راحت است مغز شما خواهد گفت چون تو خیلی باهوش هستی.

خیلی از کاربران می‌پرسند که چگونه ضمیر ناخودآگاه را برنامه‌ریزی کنیم؟ یکی از راه‌های رایگان و آسان همین قدرت سؤال است. البته سریع‌ترین راه استفاده از هیپنوتیزم است ولی نیازی نیست که حتماً از هیپنوتیزم استفاده کنید. قدرت سؤالات به شما قدرتی می‌دهد که الآن امکان ندارد حتی بتوانید آن را تصور کنید.

دوست دارم به آن‌یک جمله که گفتم خیلی مهم است یک جمله‌ی دیگر هم اضافه کنم: یگانه تفاوت میان مردم کانون توجه آن‌هاست و پرسش یک‌راه عالی برای تغییر کانون توجه است.

پیشنهاد می‌کنم این مطلب را هم بخوانید :چگونه مردان را جذب کنیم؟

 

سؤالات لوتر کینگی

مارتین لوتر کینگ یکی از رهبران بزرگ تاریخ است. مارتین پیوسته از خود می‌پرسید: “چگونه می‌توانم بین سیاه‌پوستان و سفیدپوستان برابری ایجاد کنم؟” الآن شاید این مسئله طبیعی و عادی باشد ولی سیاه‌پوستان در آمریکا حتی حق نشستن روی صندلی اتوبوس را نداشتند. چگونه یک نفر توانست با یک فرهنگ مقابله کند؟ باقدرت سؤال.

سوالات کوانتومی

در این قسمت چند مدل سؤال را برای شما کاربران گرامی پرورش افکار آماده کردم که با استفاده از آن‌ها طی چند روز تغییرات کوچک را در زندگی خود حس خواهید کرد و سپس بعد از چند هفته معجزات به سراغ شما خواهند آمد.

اگر اتفاقی ناخواسته برای شما افتاد:

1- آیا این اتفاق 6 ماه دیگر اهمیت دارد؟ اگر جواب خیر است این سؤال را بپرسید اگر 4 سال دیگر این موضوع بی‌اهمیت است به‌جای 6 ماه 4 سال را قرار دهید.

2- من این موضوع را نمی‌خواهم، پس چه چیزی می‌خواهم؟ حال خلاف اتفاقی که برایتان افتاده است می‌شود جواب شما.

مثلاً یک نفر پشت سر من صحبتی کرده که من را ناراحت کرده است. سؤال من این می‌شد: من نمی‌خواهم کسی پشت سرم بد بگوید پس چه چیزی می‌خواهم؟ می‌خواهم همه در همه حال از خوبی‌های من حرف بزنند. من انسان خوبی هستم و همه روی خوبی‌های من تمرکز دارند

البته نیازی نیست شما جواب دهید شما فقط سؤال را بپرسید و بقیه کار را به ضمیر ناخودآگاه بسپارید.

یکی از جادویی‌ترین سؤالات ممکن

یکی از سوالاتی که من هر وقت از خودم می‌پرسم یا برای کسی می‌خواهم تعریف کنم قند توی دلم آب می‌شود این است:

چه می‌شود اگر …

مثلاً می‌خواهم درآمدم را 3 برابر کنم ولی راهی به نظرم نمی‌رسد. حال از خودم می‌پرسم چه می‌شود اگر درآمدم سه برابر شود؟ چرا این سؤال این‌قدر مهم است؟ چون مغز شما دنبال جواب می‌رود و به شما می‌گوید که چه اتفاقاتی می‌افتد اگر من درآمدم سه برابر شود و چه چیزی بهتر از این؟ مگر قرار نیست ما با تمام وجود اهدافمان را حس کنیم تا به آن‌ها برسیم؟ وقتی من جواب سؤال چه می‌شود اگر را بدهم یعنی دارم تک‌تک اتفاقاتی که بعد از سه برابر شدن درآمدم برایم می‌افتد را به یاد می‌آورم و حس می‌کنم.

سؤال صبحگاهی

یک سؤال خوب هم برای بیدار شدن برایتان قرار می‌دهم. دقیقا بلافاصله بعد از بیدار شدن این سؤال را از خودتان بپرسید:

چرا من خیلی خوشبختم؟

این سؤال تمرکز شمارا روی خوبی‌های زندگی‌تان می‌برد که به خاطر آن‌ها احساس خوشبختی می‌کنید و سپس احساس خوب = اتفاقات خوب

امیدوارم که مطلب امروز برای شما مفید بوده باشد. بی‌صبرانه منتظر خواندن نظرات شما هستم.

حتماً در قسمت سایت قانون جذب پایین نظر بدهید و این مطلب را در گوگل پلاس و فیس بوک شیر کنید تا با کمک شما ما در گوگل محبوب شویم


امیر شریفی

  • Fa Nazari
  • ۰
  • ۰

پاسخ تعدادی از سوالات کاربران

آموزش قانون جذب,پاسخ سوالات,قانون جذب دو
 

در این مطلب تعدادی از سوالات کاربران در مورد قانون جذب را به صورت صوتی پاسخ دادم:

سوال اول را خانم یلدا پرسیدند:

سلام
مطالبتون فوق العاده عالین و خیلی انرژی میگیرم
سوال من ابنه آقای شریفی
چطوزی موقع خرید احساس خودمون رو خوب نگه داریم
مثلا من میخوام کالایی رو بخرم که قیمتی بین ۱ تا ۸ میلیون تومن داره
و بودجه ی من نهایتا۳-۴ میلیونه
چطور احساس ثروتمند بودن رو داشته باشم وقتی پول کافی ندارم

سوال بعدی را خانم پرستو پرسیدند:

با سلام ممنون از مطالب زیبای سایت و کانالتون
سوالی ذهنمو مشغول کرده ،ممنون میشم اگر واقعا جواب سوالمو بدید
زندگی گذشته من با هر نوع تربیت و شرایط خانوادگی و دیدگاهی که بوده ، الان تثبیت شده است خیلی تلاش کردم باخته شرایط نباشم طرز فکرها و دیدگاههای پخته و بدون اثر منفی گذشته جایگزین کنم اما گاهی واقعا در شرایطی باز اثرخودشون رو میذارن بدون اینکه من اگاه باشم و یا از وجود این مانع ذهنی خبر داشته باشم ووقتی رابطه ای و شرایطی رو از دست دادم اونموقع متوجه میشم و راه برای جبران خیلی کمه و شرایط هیچوقت برنمیگرده ، این که نمیشه ومن میشم باخته شرایطم ، چکار کنم؟

سوال سوم را خانم شهرزاد پرسیدند:

اینکه میگیم ما همه چیز رو جذب میکنیم خوب پس وقتی من در یک خانواده فقیر یا معتاده مثلا متولد میشم و کسی در خانواده پولدار و ثروتمند با پدر و مادری پزشک اینو چطور میشه توجیه کرد من زمان تولد که حتی واقعا نمیتونم فکر کنم پس چطوریه؟

سوال چهارم هم مربوط به کاربر محترم و فعال پرورش افکار شهرزاد خانم است:

سلام من همیشه کل مطالبتونو دنبال میکنم و عالیه اما دو تا چیز میخواستم بگم
اول اینکه شما میگید همه اتفاقات رو ما جذب میکنیم اما طبق قانون ده نود ده درصد اتفاقاتاز عهده ما خارجه
دوم اینکه قدرت خداوند این وسط چی میشه من هر چی بخوام رو جذب میکنم از طرفی ما میگیم برگ درختی به اراده خداوند از زمین نمیفته پس خدا این وسط چکارست
سوم اینکه
ما میگیم این باور ماست که تعیین میکنه به چی برسیم مثلا من به سنگ هم اعتقاد داشته باشم واقعا جواب میگیرم و اگه به یک امام اعتقاد داشته باشم هم جواب میگیرم پس اینجا اون قدرت معنوی اون امام رو چطوری توجیه کنم در قیاس با سنگ چون من از هر دوش مراد میگیرم
پنجم اینکه
ما گفتیم یکسری باور اشتباه داریم مثلا اینکه خودمو لایق همسر خوب نمیبینم چون مثلا پولدار نیستم قرار شد تکرار کنیم تا باور عوض بشه اما موقع تکرار که شما گفتید باید حس هم داشت واقعا طرف نمیتونه حسش خوب باشه وقتی کسی فقیره و میخواد باورشو عوض کنه که ثروتمنده و تکرار میکنه من ثروتمندم ضمیر خود اگاهش مدام با چکش میکوبه تو سرش که تو فقیری کجا ثروتمندی حالا سوال اینه پس چطوری باور غلطشو عوض کنه
خواستم بگم مرسی که هستید و مرسی که به سوالا جواب میدین عالی مطالبتون

سوال آخر هم مربوط به آقا امید است:

باسلام وتبریک سال نو وسپاس ازمطالب عالیتون.من چندوقت پیش با فایلها و…..دکترهلاکویی برخوردکردم ومطالعشون کردم.جالببودبرام که ایشون بنظرمن اصلا به قانون جذب وارتعاش و….اعتقادی ندارندوحتی دلایل جالبیم براش عنوان میکنن.باتوجه به شهرت وسابقه روانشناسی ایشون دارند مشتاقم نظرشماهم بدونم.

بازم ممنون

 

قایل صوتی پاسخ ها در مقاله زیر :

پاسخ تعدادی از سوالات کاربران

سایت قانون جدب
امیر شریفی
  • Fa Nazari
  • ۰
  • ۰

چگونه احساسات را کنترل کنیم

آموزش قانون جذب,قانون جذب پول,قانون جذب در روابط

چطور می‌توانیم فکری منفی داشته باشیم و احساس خوبی داشته باشیم؟

نمی‌توانید. سعی هم نکنید. احساسات بازتاب دقیقی از فکری است که در حال حاضر در مغز شما جریان دارد؛ چه یادآوری یک خاطره باشد چه پیش‌بینی آینده.

 

چگونه احساس منفی نداشته باشیم؟

گفتن این‌که هرگز احساس منفی نداشته باشید خلاف قانون جذب است. قانون جذب می‌گوید اگر به خاطر فکری که توسط ضمیر خودآگاه یا ضمیر ناخودآگاه تولیدشده شما بخواهید از خواسته خود دور شوید احساسات، شمارا در جریان قرار می‌دهد.

کار اصلی ما این است: از احساسات آگاه باشیم و آن ‌را هدایت کنیم

 

چگونه احساسمان را تغییر دهیم؟

کل این فرآیند در یک جمله خلاصه می‌شود. آگاهانه کانون توجه خود را تغییر دهید. وقتی رفتار بد کسی شمارا ناراحت کرده است سعی نکنید توی ذهنتان ثابت کنید که این فرد چه آدم نامردی است یا به همه بگویید و آخرشم بپرسید چرا این کار را انجام داد؟

شما به یک‌چیز که دوست دارید توجه کنید. بروید به گل‌هایتان آب بدهید. فوتبال ببینید با دوستانتان به بیرون بروید؛ یا حتی آرام دراز بکشید و یکی از خاطرات خوب گذشته را به یادتان بیاورید.

مراقب باشید که این کار را وقتی احساس منفی شما ضعیف است انجام دهید.

آنتونی رابینز می‌گوید: “من تمام موفقیت‌های زندگیم را مدیون یک توانایی مهم هستم: توانایی در مدیریت احساسات”

قانون جذب فکر

وقتی روی یک فکر کوچک متمرکز می‌شوی، کمی احساس منفی یا مثبت می‌کنی و کم‌کم قانون جذب شروع به کار می‌کند ولی نه با جذب شرایط! در ابتدا فقط افکار مشابه را جذب می‌کند و این افکار شدت احساسات را بیشتر و بیشتر می‌کنند و این احساسات قوی‌تر افکار بیشتر و … .

 

 

شدت احساسات با مقدار فکری که از طریق قانون جذب، جذب کرده‌ای متناسب است. هر چه بیشتر روی چیزی که نمی‌خواهی متمرکز بمانی آن فکر بزرگ‌تر و بزرگ‌تر می‌شود. اما اگر نسبت به احساساتت حساس بمانی و خیلی زود توجهت را از روی چیزهای ناخواسته برداری، کم‌کم احساس بهتری خواهی داشت و وارد جذب مثبت خواهی شد.

 

عبارات تأکیدی برای عوض کردن احساسات

آیا عبارات تأکیدی قدرت جذب دارند؟ آیا عبارات تأکیدی تأثیری در باورهای انسان دارند؟

خود کلمات زیاد مهم نیستند بیشتر احساس پشت آن‌ها مهم است. هر چه هنگام گفتن عبارات تأکیدی احساس بهتری داشته باشی، ارتعاش خالص‌تری از خودت ساطع می‌کنی و به‌زودی دنیای تو سرشار از چیزهایی می‌شود که در با کلامت حسش کردی.

واژه‌ها به‌تنهایی جذب نمی‌کنند ولی وقتی موقع حرف زدن احساس داشته باشی یعنی ارتعاشت قوی است و قانون جذب باید به آن ارتعاش پاسخ بگوید.

 

این مطلب را هم بخوانید: راز جذب ثروت 

بیمارستان جذب‌های غیرعمدی

بیمارستان‌ها پر است از آدم‌هایی که تاوان افکار نامناسبشان را می‌پردازند. آن‌ها از روی قصد بیماری خلق نکردند، اما به‌هرحال، با افکار و انتظارات منفی‌شان آن‌ها را خلق کرده‌اند و بعد به بیمارستان رفتند تا تاوان افکارشان را بپردازند. ما کسانی را می‌بینیم که رابطه‌های وحشتناکی دارند فقط به این دلیل که طبق قانون جذب عشق رفتار نمی‌کنند.

یا کسانی که مجبورند از صبح تا شب کار کنند چون طبق قانون جذب ثروت عمل نمی‌کنند. آن‌ها کارها را از روی اجبار انجام می‌دهند. کارهایی که دوستشان ندارند. آن‌ها عمر خود را به پول می‌فروشند تا بعداً با این پول لذت ببرند ولی با کدام عمر؟

 

شیر یا خط؟

قانون جذب چیست؟ اگر قانون جذب را قبول دارید باید بپذیریم که اصلی‌ترین بخش قانون جذب رابطه‌ی قانون جذب و احساسات است.

هر احساسی از درونت سخن می‌گوید. وقتی فکری در سر داری که باهدفت هم‌راستا نیست احساس منفی داری. وقتی کاری می‌کنی یا چیزی می‌گویی که ارتعاش هماهنگ باکسی که هستی یا چیزی که می‌خواهی ندارد، وجود درونی‌ات احساس منفی ایجاد می‌کند و به همین ترتیب، وقتی در جهت نیاتت حرف می‌زنی، فکر یا عمل می‌کنی وجود درونی‌ات عواطف مثبت ایجاد می‌کند.

 


آموزش قانون جذب,قانون جذب پول,قانون جذب در روابط

 

هر احساسی یا خوب است یا بد. احساس خنثی وجود ندارد. مثل یک سکه که یا شیر است یا خط!

ما به احساسات اسامی مختلفی می‌دهیم؛ مثل شادی، عشق، شور، شکرگزاری و … اما باید بدانیم که احساسات ما از چشم‌انداز وسیع درون ما می‌آید و به ما می‌گوید که چه چیزی در درون ما در حال رخ دادن است.

ادامه دارد …

 

یک فایل صوتی در این رابطه ضمیمه کردم.

امیدوارم که مطلب امروز برای شما مفید بوده باشد. بی‌صبرانه منتظر خواندن نظرات شما هستم.

حتماً در قسمت پایین سایت قانون جذب نظر بدهید و این مطلب را در گوگل پلاس و فیس بوک شیر کنید تا با کمک شما ما در گوگل محبوب شویم

امیر شریفی

  • Fa Nazari
  • ۰
  • ۰

آموزش قانون جذب,پاسخ سوالات,قانون جذب دو

جذب منفی اجباری

چندی پیش یکی از اعضای محترم سایت در قسمت نظرات موضوعی را نوشت که به نظرم موضوع جالبی بود:

کسانی که جایی کار میکنن مثل نیروی انتظامی، بهزیستی، کمیته امداد و … که دائم با افراد و مشکلات جور واجور اونها سر و کار دارن و باید به مشکلاتشون گوش بدن چکار کنن. وقتی شما می‌گویید با گوشمون چیزای منفی نشنویم و یا با چشم نبینیم و حواسمون رو برای موارد مثبت بگذاریم. خییییلی ممنون میشم جوابمو بدید.

 

پیشنهاد می‌کنم این مطلب را هم بخوانید:  قانون جذب چیست

 

در ابتدا تشکر می‌کنم بابت این سؤال نکته‌دار. و اما جواب:

فرض کنیم کسی دارد از وضعیت خود رنج می‌برد و دارد ما را مشترک این رنج می‌کند، اگر رنج او برای ما مهم نباشد که باعث احساسات بد نمی‌شود به‌طور مثال فرض کنیم شخص دیکتاتوری مثل صدام حسین را دارند جلوی ما شکنجه می‌کنند خوب این مورد ممکن است خیلی‌ها را ناراحت نکند چون به این فکر نمی‌کنند که یک نفر دارد عذاب می‌کشد بلکه به این وجه آن موضوع توجه می‌کنند که یک نفر که خیلی ظالم بوده است به سزای اعمالش دارد می‌رسد اما ما این مورد مدنظرمان نیست و موردی مدنظرمان است که ما بابت ناراحتی آن شخص ناراحت می‌شویم

در این‌گونه موارد می‌توان بافهم درست قانون جذب احساسات خود را بهبود بخشید. شما باید در درجه اول مدنظر داشته باشید که آن شخص خودش آن شرایط را جذب کرده است و مهم‌تر از آن در نظر داشته باشید که ناراحتی شما هیچ کمکی به آن شخص نمی‌کند و در ضمن باعث مشکلات مشابه در زندگی شما می‌شود.

شما می‌توانید بهترن‌ها را برای آن شخص در نظر بگیرید. می‌دانم این موضوع خیلی خیلی سخت است ولی با تمرین آسان‌تر می‌شود. الآن برای شما مثالی می‌زنم. تام هنکس بازیگر مطرح هالیوودی می‌گوید من بدترین پدر و مادر دنیا را داشتم. هرروز تا سر حد مرگ کتک می‌خوردم. آخرش هم وقتی من بچه بودم از هم جدا شدند.

الآن تام هنکس چند جایزه اسکار و گلدن گلوب دارد و جزو بهترین بازیگران حتی تاریخ سینما شناخته می‌شود. چه کسی می‌داند اگر در خانواده‌ای خوب بزرگ می‌شد حالا وضعیتش بهتر بود یا بدتر؟

 

یعنی من خودم را گول بزنم؟

حتی شاید مجبور شویم خودمان را گول بزنیم. ما مجبوریم فال نیک بزنیم و بگوییم احتمالا در آینده وضعیتش خیلی خوب خواهد شد یا احتمالا این اتفاق به بهترین شکل کمکش خواهد کرد. چند نفر با پدر و مادر پایین‌تر از استاندارد دیدید که به موفقیت‌های چشمگیر رسیدند؟ چند نفر فقیر دیدید که به موفقیت‌هایی رسیدند که هیچ انسان ثروتمندی نرسیده؟ چند نفر انسان با معلولیت را دید که اگر سالم بودند معلوم نبود به اینجا برسند.

رضا صادقی خواننده بزرگ و دوست‌داشتنی کشورمان یک‌بار در مصاحبه‌ای گفت اگر من پاهایم مشکل نداشت معلوم نبود الآن اینجا باشم و گفت که راضی است از وضعیتی که الآن دارد. رضا صادقی عزیز گفت این مشکل باعث شد در جمع‌های خوبی باشد ولی اگر پاهایش سالم بود احتمالا مثل بچه‌های دیگر با بازی در کوچه و خیابان نوجوانی خود را می‌گذراند.

 

 

پس کمک چه می‌شود؟

این صحبت‌ها اصلا به این معنی نیست که معلولیت بهتر از سالم بودن است یا فقر بهتر از ثروت است. من خودم تا جایی که بتوانم به افراد ضعیف‌تر کمک می‌کنم ولی نه با این حس که این خوشبخت نیست و نیاز به کمک من دارد! نه با این دید که این بنده‌ی خدا محروم است و من باید کمکش کنم. من کمک می‌کنم که از ثروت و سلامتی که خداوند بزرگ و مهربان به من داده بخشیده باشم.

وقتی می‌بخشم حسم خوب است. وقتی کسی برای من از مشکلاتش می‌گوید اگر بتوانم موضوع را عوض می‌کنم، اگر بتوانم توجیهش می‌کنم که گفتن از ناراحتی‌هایش اوضاع را بدتر می‌کند اگر هم هیچ کاری نتوانم انجام بدهم، هم‌زمان که آن شخص در حال درد دل کردن است توی ذهنم می‌گویم حتما این شرایط آن شخص را قوی‌تر می‌کند. نیازی نیست این موضوع قطعا اتفاق بیفتد! فقط باید فال نیک بزنیم چیزی که در دین ما خیلی به آن تأکید شده است.

 

پیشنهاد می‌کنم این مطلب را هم بخوانید: قانون جذب ثروت

مهم‌ترین چیز در این‌گونه موارد چیست؟

مهم‌ترین موضوع حفظ احساسات خوب است صرف‌نظر از گفته‌های آن شخص و بازهم تأکید می‌کنم این مسئله بسیار سخت است ولی اگر بتوانید از این قسمت سربلند دربیایید در سایر موارد همواره کار برای شما راحت خواهد بود.

داستانی از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده‌اند که شخصی چند بار پیش ایشان می‌رود و تقاضای کمک مالی می‌کند ولی هر بار پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند: “هر کس از ما کمکی بخواهد ما به او کمک می‌کنیم، ولی اگر کسی بی‌نیازی بورزد و دست حاجت پیش مخلوقی دراز نکند خداوند او را بی‌نیاز می‌کند”

و در آخر آن شخص صاحب سرمایه و غلامانی شد.

لینک داستان فوق به صورت کامل

 

دو مسئله وجود دارد:

1- دست حاجت پیش مخلوقی دراز نکند

2- بی‌نیازی بورزد!

اگر مورد 2 را رعایت کنیم خودبه‌خود مورد 1 هم رعایت خواهیم کرد. خیلی مهم است که بی‌نیازی بورزیم و احساس بی‌نیازی کنیم. شما مطمئن باشید حتی اگر قرار است به کسی کمک کنید، اگر این کمک را با حس عالی انجام بدید خیلی بهتر است.

 

یک فایل صوتی هم در این رابطه ضمیمه کردم.

امیدوارم که مطلب امروز برای شما مفید بوده باشد. بی‌صبرانه منتظر خواندن نظرات شما هستم.

حتماً در قسمت پایین سایت قانون جذب نظر بدهید و این مطلب را در گوگل پلاس و فیس بوک شیر کنید تا با کمک شما ما در گوگل محبوب شویم

 


 

امیر شریفی

  • Fa Nazari
  • ۰
  • ۰

جذب افکار همسان

هر چه بیشتر قدرت قانون جذب را درک کنی، بیشتر علاقه‌مند می‌شوی که افکارت را عمدا هدایت کنی چون تو دقیقا همان چیزی را به دست می‌آوری که به آن فکر می‌کنی. چه بخواهی چه نخواهی.

بدون استثناء به هرچه فکر کنی همان را به زندگی‌ات می‌کشانی. وقتی کمی به چیزی که می‌خواهی فکر می‌کنی، آن فکر از طریق قانون جذب بزرگ‌تر و بزرگ‌تر و قوی‌تر و قوی‌تر می‌شود. وقتی به چیزی که نمی‌خواهی فکر می‌کنی، بازهم قانون جذب وارد عمل می‌شود و آن چیز بزرگ‌تر و بزرگ‌تر می‌شود.

احتمالاً خودتان حس کردید وقتی از رفتار بد کسی تعریف می‌کنید کم‌کم تمام رفتار بد آن شخص یادتان می‌آید و به حدی می‌رسد که گاها کار به بغض و گریه یا عصبانیت غیرقابل‌کنترل می‌کشد.

پیشنهاد می‌کنم این مطلب را هم بخوانید: قانون جذب چیست ؟

صحبت ازاینجا شروع می‌شود: آره! دیدی دیروز چه جوری خودشو می‌گرفت؟ انگار چه خبر شده خونش رفته بالا شهر! اصلاً همیشه خودش رو می‌گیرد (بسط پیدا کرد) تازه دفعه‌ی قبل که بدتر بود یه جوری نگاه می‌کرد انگار (حالا کم‌کم رفتار بد شخص به یاد ما می‌آید) و هرلحظه کنترل سخت‌تر می‌شود.

 

یادتان باشد یک اژدها را فقط وقتی‌که بچه است می‌شود کشت. نگذارید اژدهای افکار منفی بزرگ شوند. قانون جذب ابتدا افکار مشابه را به سمت شما می‌کشاند و وقتی مجموع آن افکار به‌اندازه کافی قدرتمند شدند شما شروع به جذب رویدادهای مشابه در زندگی خود می‌کنید. جالب اینجاست که ضمیر ناخودآگاه این‌قدر سریع با توجه به وضعیت احساسی شما خاطره‌های مشابه را یادآوری می‌کند که انگار شما دارید از روی یک لیست تمام رفتار بد آن شخص را می‌خوانید.

 

همه حاشیه است اصل قانون جذب یکی است

وقتی آن چیزی را که دوست داری می‌بینی و می‌گویی: “می‌خواهم این را داشته باشم” از راه قانون جذب آن را به زندگی‌ات می‌کشانی. اما وقتی چیزی را نمی‌خواهی تجربه کنی و فریاد می‌زنی “نه، نه، این را نمی‌خواهم” چه؟ آری، بازهم آن را به زندگی‌ات می‌کشانی. تنها راه نخواستن یک‌چیز توجه نکردن به آن است.

 

قانون جذب است نه قانون حذف

تلاش نکنید توجیه کنید. من 8 سال بیهوده تلاش کردم. نتیجه‌ای ندارد. به هر دلیلی به چیزی که دوست ندارید توجه کنید نتیجه‌اش مشخص است: دعوت آن چیز به زندگی. خیلی می‌شنوم: اما آخه تو نمی‌دونی! چطور یه آدم می‌تونه این‌جوری باشه.

بله من نمی‌دونم ولی تو هم نمی‌دونی دوست عزیز. نمی‌دونی که در چه وضعیتی بودم. به هر دری می‌زدم برای تغییر. با همه می‌جنگیدم. وضعیت مالی و روابط و حتی سلامتیم هرروز بدتر می‌شد. همیشه فکر می‌کردم مردم من رو نمی‌فهمند و ظاهراً خدای بزرگ و مهربان هم زیاد دوستم نداره.

بله من نمی‌دونم ولی تو هم نمی‌دونی که گفتن این چیزها دردی از تو دوست خوبم دوا نمی‌کنه. توام نمی‌دونی برای من هم سخت بود که به شرایط بیرون اعتراض نکنم.

 

پیشنهاد می‌کنم این مطلب را هم بخوانید: قانون جذب عشق

 

توام نمی‌دونی که من خیلی بیشتر از تو شکایت می‌کردم و الان هم نمی‌دونی که دوست دارم برم وسط خیابون داد بزنم خدایاااااااااا شکرت؛ شکرت که این‌قدر من را در سختی نگه داشتی تا مجبورشم خودم را تغییر دهم نه بقیه را. شکرت که این‌قدر جهان را زیبا آفریدی شکرت که به هم سختی دادی تا برای رسیدن به آسودگی خیلی چیزها را یاد بگیرم.

بله من نمی‌دونم و نمی‌خواهم بدونم چه کسی به چه دلیلی شکایت می‌کند چون تاثیر گوش دادن به شکایات را توی زندگیم نمی‌خواهم. اگر کسی بوده تابه‌حال که با شکایت کردن و درد دل کردن مشکلش حل‌شده، من حاضرم گوش شنوای تمام درد دل‌های دنیا باشم.

آموزش قانون جذب,قانون جذب دو,قدرت فکر

معمولاً تمام درد دل‌ها از یه ناراحتی کوچیک شروع می‌شود و این‌قدر ما افکار مشابه را جذب می‌کنیم که به شیون و گریه و امثالهم ختم می‌شود.

ریسمان جذب

قانون جذب مثل طناب است. فقط می‌کشد! شما با طناب نمی‌توانید چیزی را هل بدید و از زندگی خود دور کنید. قانون جذب هم همین‌گونه است. طنابی است بدون استراحت که به هر چیزی فکر کنید سریعاً آن را به‌طرف شما می‌کشد.

این قانون حتی اگر از وجود آن خبر نداشته باشیم کار می‌کند. حتی اگر آن را رد کنیم کار می‌کند. شما لازم نیست استاد فیزیک باشید و یا قانون جاذبه را بشناسید تا وقتی از ساختمان به پایین می‌پرید استخوان‌هاتون بشکنه!

 

قانون جذب و انرژی مثبت

وقتی به چیزهایی که اینجا خواندی فکر می‌کنی و کم‌کم رابطه‌ی متقابل بین افکار و گفته‌هایت با چیزهایی که در زندگی به دست می‌آوری می‌بینی، از قدرت قانون جذب آگاه می‌شوی و وقتی عمدا افکارت را هدایت می‌کنی و روی چیزهایی که در زندگی می‌خواهی تمرکز می‌کنی، کم‌کم همان زندگی‌ای را که خواهانش هستی می‌آفرینی.

دوست خوبم این را از اعماق وجودت بخوان

تو این‌جایی تا دنیایی را که خودت انتخاب می‌کنی در اطرافت خلق کنی؛ درعین‌حال که به دنیا اجازه می‌دهی آن‌طور که دیگران انتخاب کرده‌اند نیز وجود داشته باشد و هرچند انتخاب آن‌ها خلاف نظر تو باشد.

انتخاب آن‌ها جلوی تو را نمی‌گیرد.

تو بهترینی. خدای بزرگ و مهربان وقتی تو را آفرید خودش را بهترین خالق خواند. این یعنی تو خیلی خوبی؛ خیلی! بهترینی؛ به بهترین‌ها فکر کن و بهترین‌ها را جذب کن

 

یک فایل صوتی هم در مورد مطالب امروز برای شما همراهان عزیز آپلود کردم.

امیدوارم که مطلب امروز برای شما مفید بوده باشد. بی‌صبرانه منتظر خواندن نظرات شما هستم.

حتماً در قسمت پایین نظر بدهید و این مطلب را در گوگل پلاس و فیس بوک شیر کنید. این کار کمک بزرگی برای سایت پرورش افکار است.

 


 

امیر شریفی

  • Fa Nazari
  • ۰
  • ۰

تعریف و عملکرد دقیق قانون جذب کائنات


تعریف قانون جذب

قانون جذب و قانون ارتعاش مهم‌ترین قوانین جهان هستی هستند. پیش‌ازاین که شرایط زندگی خودت یا شرایط زندگی هر کس دیگری در زندگی‌ات معنایی برایت پیدا کند، باید این قوانین را درک کنید. این قوانین پایه و اساس هر چیزی است که تجلی‌اش را می‌بینیم. این قوانین پایه و اساس هر چیزی است که وارد زندگی‌مان شده است.

درواقع درک قانون جذب باعث می‌شود به آن زندگی سرور آمیزی که پروردگار عالم ما را به آن نیت خلق کرده است برسیم.

قانون جذب می‌گوید: مشابه، مشابه را جذب می‌کند. وقتی می‌گوییم “کند با جنس خود هر جنس پرواز / کبوتر با کبوتر باز با باز” درواقع داریم از این قانون صحبت می‌کنیم. وقتی یک روز دل‌مرده از رختخواب بیرون می‌آیی و تمام روز اوضاع بدتر و بدتر می‌شود و آخر روز می‌گویی: “اه، ای‌کاش امروز اصلا از رختخواب بیرون نمی‌آمدم” خودت داری این قانون را به خودت گوشزد می‌کنی.

وقتی آدم‌هایی که از بیماری حرف می‌زنند خودشان مریض‌اند و کسانی که از ثروت حرف می‌زنند ثروتمندتر می‌شوند یعنی این قانون دارد درست و با دقت 100% عمل می‌کند. اوایل که افرادی که زیاد شکرگزارند را می‌دیدم پیش خودم می‌گفتم اگر من هم این‌قدر نعمت داشتم شبانه‌روز شکر می‌کردم و حالا می‌فهمم که آن افراد به دلیل نعمت نیست که شکر می‌کنند بلکه نعمت دارند چون دائما شکر می‌کنند.

 

 

 

از رادیو شکایت نکن!

وقتی رادیو را روی موج FM 94.0 می‌گذاری و انتظار داری رادیو تهران را گوش دهی. اگر روی این موج رادیو ورزش را بگیرد تعجب نمی‌کنی؟ آیا خودت با مشت توی کله‌ی رادیو نمی‌زنی؟

اگر بزنی شبکه 4 ببینی دارد پخش مستقیم فوتبال شبکه 3 را نشان می‌دهد، ناراحت نمی‌شوی؟ آیا اگر بخواهی برنامه‌ی مستند شبکه 4 را ببینی می‌زنی شبکه سه و به تلویزیون و آنتن و بازیکنان فوتبال توهین می‌کنی؟

پس چرا وقتی ارتعاشت تنظیم نیست و به خواسته‌ات نمی‌رسی، به زمین و زمان بد و بی‌راه می‌گویی؟

 

اولین قدم: پذیرش قانون جذب

اولین و مهم‌ترین قدم این است که بپذیریم تمام اتفاقات زندگی خود را شخصا رقم می‌زنیم. تمام اتفاقات! حتی تصادفی که در آن مقصر نیستیم. پذیرش این موضوع خیلی سخت است. خیلی چالش سختی است که وقتی خیلی راحت است که تقصیرها را گردن شخص دیگری بیاندازید انگشت اشاره را به سمت خودمان بگیریم. سخت است ولی یک باید بزرگ پشت این موضوع است. باید این موضوع را قبول کنیم.

 

پیشنهاد می‌کنم قبل از مطالعه، این مطلب را بخوانید: قانون جذب چیست ؟

چرا پذیرش قانون جذب این‌قدر مهم است؟

وقتی این قانون را می‌پذیریم کم‌کم شواهد اثبات آن را در اطراف خود می‌بینیم و رابطه‌ی دقیقی بین آنچه برایت اتفاق می‌افتد و افکار و احساساتت می‌بینی. هیچ‌چیز خودبه‌خود در زندگی‌ات ظاهر نمی‌شود. تو آن را جذب می‌کنی – همه‌اش را تو جذب می‌کنی، بدون استثناء.

ازآنجاکه قانون جذب به افکار غالبی که در سر داریم جواب می‌دهد؛ می‌توان گفت که خودتو واقعیت خودت را خلق می‌کنی. هر چیزی که تجربه می‌کنی به‌این‌علت به سویت جذب‌شده است که قانون جذب به افکاری که در سر داری پاسخ می‌دهد.

 

سه فکر مشابه

 

چه چیزی را از گذشته به یاد بیاوری و چه چیزی را در زمان حال در نظر بگیری، یا چیزی را در آینده مجسم کنی، فکری که در حال حاضر روی آن تمرکز کردی و احساس تو را ساخته است ارتعاشی را در درون تو فعال می‌کند و قانون جذب هم به آن ارتعاش پاسخ می‌دهد.

 

خودتان جذب کردید!

مردم وقتی با اتفاق‌های ناخواسته‌ای در زندگی‌شان روبه‌رو می‌شوند اغلب می‌گویند که نمی‌خواستند چنین اتفاقی بیفتد. آن‌ها می‌گویند: “من نمی‌خواستم چنین بلایی سر خودم بیاورم!” می‌دانیم که عمدا نمی‌خواستید چنین اتفاق بدی را در زندگی‌تان تجربه کنید، اما بااین‌حال باید بگویم که خود شما آن را به وجود آوردید، چون هیچ‌کس دیگری جز خودتان قدرت جذب این اتفاقات را ندارد.

شما با تمرکز کردن روی این چیزهای ناخواسته، یا موارد مشابه آن‌ها را جذب کرده‌اید. شما نخواستید ولی تمرکز کرده‌اید. شما وقتی یک اتفاق به‌ظاهر بد برای شما افتاد مدام شکایت کردید. همه‌جا تعریف کردید. احساستان را بد کردید. شما یا قواعد بازی را درک نمی‌کردید یا بدتر درک می‌کردید ولی بازهم بد بازی کردید. شما با توجه به ناخواسته‌ها آنان را جذب کرده‌اید وگرنه آن‌ها راهی برای ورود به زندگی شما نداشتند.

 

پیشنهاد می‌کنم قبل از مطالعه، این مطلب را بخوانید: قانون جذب ثروت

 

برای درک بهتر قانون جذب، خودت را مغناطیسی بدان که همه‌ی افکار و احساساتت را به‌طرف خود می‌کشاند. بنابراین اگر به چاقی فکر کنی نمی‌توانی ارتعاش لاغری را بفرستی و لاغری را جذب کنی. اگر احساس فقر کنی نمی‌توانی ارتعاش ثروت بفرستی و رفاه را جذب کنی. این‌ها حرف من نیست. قانون بزرگ کائنات، قانون جذب است.

 

برگرفته از آموزه‌های آبراهام

 

یک فایل صوتی هم در مورد توجه و ارتباط حواس 5گانه به احساس و قانون جذب برای شما همراهان عزیز آپلود کردم.

امیدوارم که مطلب امروز برای شما مفید بوده باشد. بی‌صبرانه منتظر خواندن نظرات شما هستم.

حتماً در قسمت پایین سایت قانون جذب نظر بدهید و این مطلب را در گوگل پلاس و فیس بوک شیر کنید.

 


امیر شریفی


  • Fa Nazari
  • ۰
  • ۰

برای برنده شدن در هر بازی باید قوانین آن را اجرا کرد. در مورد ضمیر ناخودآگاه هم همین‌طور است؛ اگر از قوانین آن اطاعت کنید همواره موفق خواهید بود.

 

پیشنهاد می‌کنم قبل از مطالعه، این مطلب را بخوانید:ضمیر ناخودآگاه، شناخت غول درون

 

قوانین ضمیر ناخودآگاه

تکرار

برنامه‌های جدید که توسط ضمیر ناخودآگاه پذیرفته می‌شوند باید پرورانده شوند. هنگام برنامه‌ریزی ضمیر ناخودآگاه تکرار خیلی مهم است. تا زمانی تکرار کنید که توسط ضمیر ناخودآگاه پذیرفته شود. حتی بعد از پذیرش باورها و مسائل بازهم باید در مقاطع مختلف این تکرار صورت گیرد تا این باورها قوی باقی بمانند.

 

احساس

افزودن احساس به یک تلقین آن را مؤثر می‌کند. بهتر بگویم تا زمانی که احساس همراه تلقین نباشد اصلاً اسم آن را نمی‌شود تلقین گذاشت. احساس قدرت است و باعث می‌شود خیلی ناممکن‌ها ممکن شوند.

 

زمان حال

این‌یکی از قوانین ضمیر ناخودآگاه است که گاها در موردش اشتباه می‌شود. ضمیر خودآگاه سه زمان دارد. گذشته، حال و آینده ولی ضمیر ناخودآگاه فقط یک‌زمان دارد؛ زمان حال. گذشته در ضمیر ناخودآگاه یعنی نگاه از زمان حال به خاطرات و آینده یعنی پیش‌بینی حوادث از زمان حال.

 

چرا عبارات تأکیدی جواب نمی‌دهند؟

با توجه به این قانون ضمیر ناخودآگاه (زمان حال) متوجه شدید که چرا خیلی از عبارات تأکیدی نه‌تنها جواب نمی‌دهند بلکه گاها جواب معکوس می‌دهند؟

عبارت من سالم و سلامت خواهم شد را در نظر بگیرید. این عبارت چه نکته‌ای را به ضمیر ناخودآگاهمی‌فرستند؟

به یاد دارید که گفتیم ضمیر ناخودآگاه منطق ندارد. من اگر بگویم من سال دیگر درآمدم 20 میلیون خواهد شد یعنی چی؟ یعنی الآن این درآمد را ندارم. پس وقتی می‌گوییم من سلامت خواهم شد ضمیر ناخودآگاه به این نتیجه می‌رسد که الآن شما سلامت نیستید.

 

جمله‌بندی درست: من سالم و سلامت هستم!

می‎‌دانم برای ذهن منطقی شما این‌ها عجیب است ولی خواهشا سعی نکنید با یک ژاپنی انگلیسی صحبت کن چون زبان ژاپنی عجیب است. زبان ضمیر ناخودآگاه عجیب است ولی این دلیل نمی‌شود که با زبان خودآگاه باهاش صحبت کنیم.

پیشنهاد می‌کنم این مطلب را هم بخوانید: امواج ذهنی (سابلیمینال) و نقدی بر تاثیر گذاری آن

چگونه ضمیر ناخودآگاه را برنامه‌ریزی کنیم تا به دنبال هدفی مشخص برود؟

ضمیر ناخودآگاه یک کامپیوتر جوینده هدف است. هر هدفی به آن داده شود، ضمیر ناخودآگاه در جستجوی برآورده کردن آن برمی‌آید. یک هدف زمانی در ضمیر ناخودآگاه ثبت می‌شود که شما انتظار وقوع آن را داشته باشید و وقوعش را قطعی و از پیش اتفاق افتاده بدانید.

یک مثال خوب: دارونما

دارونماها داروهایی هستند مشابه داروی واقعی که از مواد بی‌اثر پرشده‌اند. این مواد کاملاً در مورد بیماری موردنظر بی‌اثر هستند ولی در حداقل 30% از بیماران نتایجی دقیقا برابر با نتایج داروهای واقعی گرفته‌اند. چگونه می‌توان این موضوع را توضیح داد؟ جالب اینجاست تأثیر دارونما زمانی به‌شدت زیاد می‌شود که درباره‌ی اثر دارویی آن مدتی با بیمار صحبت شود زیرا در آن زمان انتظار به وجود می‌آید.

دکتر استرنباخ در سال 1964 یک دارونما را به یک گروه تحت آزمایش داد و گفت که این دارو باعث احساس تهوع در شما می‌شود.

سپس یک دارونمای دیگر به گروه داد و گفت که این قرص فعالیت معده شمارا کاهش می‌دهد.

سپس دارونمای سوم را داد و گفت که نتیجه‌ی دیگری در پی دارد (چرا دروغ! این موردش یادم نمی‌آید؛ البته تأثیری هم در مفهوم موضوع ندارد.) در پایان مشاهده شد که نزدیک 70% افراد دقیقا همان نتیجه‌ای را از دارونما گرفتند که انتظارش را داشتند درصورتی‌که دارونماها یکی بود.

قدرت باور و انتظار

مطالعات نشان داده‌اند که عقاید یک بیمار می‌تواند به طرز چشم‌گیری تحت تأثیر صحبت پزشک و اطرافیان و در کل انتظار بیمار باشد. البته به‌جز صحبت‌ها موارد دیگر هم در انتظار بیمار تأثیر می‌گذارد. شاید خنده‌دار باشد ولی واقعیت است که در آزمایش‌ها ثابت‌شده است

قرص بزرگ تأثیرش از قرص کوچک بیشتر است.

قرص رنگی تأثیرش از قرص سفید بیشتر است.

شربت تلخ تأثیرش از شربت شیرین بیشتر است.

آمپول تأثیرش از قرص بیشتر است.

اگر قرص را پزشک بدهد تأثیرش از قرصی که پرستار بدهد بیشتر است.

همین‌جا صبر کنید!

مطالعه را متوقف کنید. مقداری باهم فکر کنیم!

قرص بزرگ بهتر از قرص کوچک است. به نظرتان از بچگی انتظار نداشتیم که چیزهای بزرگ قوی‌تر باشند؟

از بچگی به ما نگفتند که دارو تلخ است؟

همیشه به آمپول به دید درمان سریع‌تر نگاه نکردیم؟

و…

اکثر باورهای ما از زمان بچگی ما می‌آیند. فقط خواستم یادآوری کنم که ضمیر ناخودآگاه چگونه هنوز هم مثل بچه‌ها رفتار می‌کند.

 

دنده‌عقب با سرعت بی‌نهایت!

شما نمی‌توانید بخوابید! شما هرچقدر هم که تلاش کنید نمی‌توانید بخوابید. هرچقدر بیشتر تلاش کنید بیشتر بیدار می‌مانید. شما لباس سفید و نو پوشیدید؛ همش مراقبید که کثیف نشود ولی ظاهراً تمام مردم شهر حقوق گرفتن که آن روز لباس شمارا کثیف کنند. تا حالا شده که هرچقدر که فکر می‌کنید مکان یک‌چیز یا اسم یک شخص یادتان نیاید بعد به‌محض اینکه فکرتان رفت سمت دیگر مکان یا اسم شخص به یادتان بیاید؟

شما نمی‌توانید بخوابید. شما باید اجازه دهید تا به خواب فرو روید.

هرچه کردند از علاج و از دوا

گشت رنج افزون و حاجت ناروا

آن کنیزک از مرض چون موی شد

چشم شه از اشک خون چون جوی شد

ازقضا سرکنگبین صفرا فزود

روغن بادام خشکی می‌نمود

از هلیله قبض شد اطلاق رفت

آب آتش را مدد شد همچو نفت

البته این شعر مولانا برای درمان شخص گفته‌شده است ولی واقعاً گاهی آب آتش را مدد می‌شود همچو نفت. اجازه بدید واضح‌تر بگویم:

پیشنهاد می‌کنم این مطلب را هم بخوانید: مشکلات ذهنی سد راه باورها

امیل کوئه می‌گوید:

نیرویی که ضمیر ناخودآگاه باید به کاربرد تا کاری را انجام دهد برابر است قدرتی که صرف ضمیر خودآگاه می‌کنیم به توان دو. یعنی ما اگر 3 واحد تلاش می‌کنیم که به خواب برویم ضمیر ناخودآگاه باید 9 واحد تلاش کند تا ما خوابمان ببرد. البته این برای موارد ناخودآگاه مثل یادآوری یا خواب صدق می‌کند.

جدول یا پرتگاهِ ناخودآگاه

یک مثال دیگر: راه رفتن یک امر ناخودآگاه است. فکر کنم تمام مردمی که معلولیت جسمی خاصی نداشته باشند به‌راحتی می‌توانند روی جدول راه بروند و آیا می‌توانید روی چوبی محکم که بین دو برج قرار داده‌شده است راه بروید؟ ناخودآگاه کار خود را که راه رفتن است را می‌خواهد انجام دهد ولی خودآگاه با دخالتش کار را خراب می‌کند.

راه‌حل

فقط یک‌راه داریم ذهن خود را منحرف به چیز دیگری کنیم. فکر کنم الآن فهمیده باشیم که چرا موقع خواب برای بچه هامون قصه می‌گوییم! یا چرا برای کسی که مشکل خواب دارد تجویز می‌کنند که گوسفندها را بشمارد! یا کشف‌های مهم مثل جاذبه زمانی به فکر دانشمندان رسیده که فکرشان کشف نبوده است. حتماً همه‌ی شما شنیدید که ارشمیدس قانون خود رازمانی کشف کرد که اصلاً به آن فکر نمی‌کرده است. البته این مورد را هدف‌گذاری کرده بود ولی زمانی جواب به ذهنش رسید که داشت حمام می‌کرد.

تربیت هالیوودی ناخودآگاه

پس در مواردی که کار را باید ناخودآگاه انجام دهد سعی نکنید قدرت اراده و خودآگاه را زیاد درگیر کنید. یک موضوع دیگر در مورد ناخودآگاه بی‌منطق بودن آن است و این‌که فرقی بین رؤیا و واقعیت قائل نیست. الآن تصور کنید که یک لیموی ترش رادارید می‌خورید. ترش ترش! جوری که خوردنش برایتان سخت است. احتمالاً الآن بزاق دهان شما ترشح‌شده است.

این موضوع مثال ساده‌ای بود ولی استفاده‌ی اصلی ما چیز دیگری است. ما می‌توانیم برای ناخودآگاه نقش بازی کنیم و ناخودآگاه باور کند. مثلاً شما صبح از خواب بلند می‌شوید و وانمود می‌کنید که امروز خیلی روز خوبی است و بهترین اتفاقات منتظر شماست. شما روحیه‌ی خود را بالا می‌برید و معمولاً طی 72 ساعت نقش بازی کردن اتفاقات خوبی برای شما خواهد افتاد.


پیشنهاد می‌کنم این مطلب را هم بخوانید: قانون جذب عشق

حریم سلطان

مریم اوزرلی بازیگر نقش خرم سلطان در سریال جنجالی حریم سلطان به دلیل بیماری روحی این سریال را رها کرده و به آلمان رفته است! این تیتر معروف خیلی از رسانه‌هاست در ماه‌های گذشته. یعنی نقش منفی و اتفاقات عجیبی که این بازیگر اجرا کرده است باعث این موضوع شده است؟ شاید!

تا اینجا در مورد موارد ساده‌ای همچون خواب صحبت شد ولی موضوعات مهم‌تر را هم می‌توان همین‌گونه انجام داد.

به‌طور مثال بیماری؛ همه‌ی ما می‌دانیم که عمل مقابله با بیماری و سیستم دفاعی بدن یک سیستم ناخودآگاه است. حال چرا باید زیاد در وضعیت مریضی بمانیم؟ زیرا وقتی مریض می‌شویم به‌طور مداوم به مریضی خود فکر می‌کنیم حتی سعی می‌کنیم با بدنمان مریضی را همراهی کنیم و بیشتر خود را به مریضی بزنیم تا یک مقدار محبت و توجه کسب کنیم.

خواب – بیداری ناخودآگاه –

شاید شما هم شنیده باشید که قدیمی‌ها به مریض می‌گویند: فقط بخواب! چون در حالت خواب خودآگاه خاموش است و ناخودآگاه به‌خوبی با استفاده از سیستم بازسازی و دفاعی بدن بیماری را از بین می‌برد.

جیمز هریوت دریکی از کتاب‌هایش یک مثال خوب را بیان می‌کند. هریوت می‌گوید: زمانی با یک کشاورز ملاقات کردم در آن زمان مشاهده کردم که یکی از گوسفندان کشاورز دارد درد می‌کشد. با معاینه‌ی او متوجه شدن دارای رحم عفونی است. من یک حرکت انسان‌دوستانه انجام دادم و به گوسفند یک آمپول زد که به گوسفند کمتر درد بکشد و به قول خودمان مرگش آسان شود ولی به کشاورز گفت که به گوسفند ویتامین زده است.

هفته‌ها بعد من باز آن کشاورز را دیدم. او از من تشکر کرد. گفت ممنون ویتامین شما اثر کرد گوسفند سه روز تمام خوابید و بعد که بیدار شد درمان شده بود.

من عمیقاً به فکر فرورفتم و نتیجه گرفتم: هر حیوانی مانند انسان توانایی معالجه‌ی خودش را دارد. فقط باید به آن فرصت داده شود. آمپول باعث شده بود گوسفند سه روز از درد و ترس و چیزهای دیگری که سیستم ایمنی‌اش را فلج کرده بود دور شده بود و بهبودیافته بود. (این فقط یک نقل‌قول از کتاب هریوت بود و به‌هیچ‌وجه تائید یا تکذیب نمی‌شود.)

غول درون کارش را می‌کند اگر خودآگاه با آن مداخله نکند.

 

امیدوارم که مطلب امروز برای شما مفید بوده باشد. بی‌صبرانه منتظر خواندن نظرات شما هستم.

حتماً در قسمت پایین نظر بدهید و این مطلب را در گوگل پلاس و فیس بوک شیر کنید.

 

امیر شریفی

  • Fa Nazari
  • ۰
  • ۰

برای جلوگیری از حسود بودن چه باید کرد؟

حسود بودن نسبت به دیگران صفتی ناپسندیده است، اگر بخواهیم مدام زندگی خود را با دیگران مقایسه کنیم باید مدام غصه بخوریم.
همه می دانیم که حسادت صفتی ناپسند است. با این حال همه ما در میان اطرافیان و آشنایان افرادی را سراغ داریم که به حسادت شهرت دارند و خودمان هم در برخی امور زندگی از حسادت در امان نمی مانیم. البته حساب حسادت را باید با آنچه در ادبیات، رشک نامیده می شود از هم جدا کرد. رشک به معنی حسرت خوردن نسبت به دیگری است و در پی آن تلاش و ایجاد انگیزه برای ارتقای خود و دستیابی به آنچه نداریم و دیگری دارد. در حقیقت رشک مانند حسادت جنبه تخریبی ندارد و به کسی که نسبت به او رشک برده می شود آسیبی نمی رساند. از این منظر رشک می تواند برای پیشرفت در زندگی خصوصیتی مفید و کاربردی باشد. حتماً شنیده اید که برخی می گویند بدون حسادت کردن به جایی نمی رسیدیم و درجا می زدیم. منظور این افراد رشک بردن است و به اشتباه به جای آن واژه حسادت را به کار می برند. حال برای فرونشاندن آتش حسادت در خودمان و جلوگیری از تبدیل آن به یک عادت و رذیله اخلاقی چه باید کرد؟ چه کنیم تا حسود نباشیم؟

راه های برای درمان حسادت:

1- مقایسه نکنیم

از قدیم گفته اند دست بالای دست بسیار است. آنکه به او حسادت می کنیم خود نسبت به دیگران حسادت های رنگارنگی خواهد داشت و شرایط امروز ما نیز برای بسیاری مایه حسادت و حسرت خواهد بود. اگر قرار باشد شرایط خودمان را با دیگری که از ما بالاتر است، مقایسه کنیم و حسرت خوردن و حسادت ورزیدن در این باره را روا بدانیم باید کار و زندگی را تعطیل کرده، بنشینیم صبح تا شب غصه بخوریم.

2- تقویت اعتماد به نفس

عزت نفس در مقابل حقارت قرار میگیرد که ریشه اغلب حسادت هاست. افراد ضعیف که برای شخصیت خود و موجودیتشان ارزشی قائل نیستند تا این درجه پایین می آیند که به خاطر چیزی به دیگری حسادت کنند. صاحبان اعتماد به نفس به جای حسادت بیهوده شرایط خودشان را می پذیرند، برای ارتقای خودشان تلاش می کنند و با صبوری مسیر ترقی را می پیمایند.

3- برای خود ارزش قائل باشیم

دیگران حسادت را می شناسند و آن را در میان رفتار و گفتار ما تشخیص می دهند. همانطور که ما این توانایی را داریم که حسادت دیگران را تشخیص بدهیم. درک حسادت ما شخصیت مان را نزد دیگران خرد میکند و قضاوت منفی آنان را بر می انگیزد. حسادت مانند هر رذیله اخلاقی دیگری فرصتهای ناشی از اعتماد دیگران نسبت به ما را از بین میبرد. حسادت همان قدر مایه پلیدی و فساد است که دروغ، غیبت و سایر رذایل اخلاقی.

  • Fa Nazari
  • ۰
  • ۰

چگونه مردان را جذب کنیم؟


آموزش قانون جذب,جذب زنان,جذب مردان
لطفا به این مطلب رای دهید
[رای ها : 8 امتیاز : 4.3]

چگونه مردان را جذب کنیم؟

این سؤال خیلی از دوستان است که امروز تصمیم گرفتم مطلبی را برایش بنویسم

اول پیشنهاد می‌کنم این دو مطلب را بخوانید: قانون جذب عشق 1 و قانون جذب عشق 2

به نظرتان بزرگ‌ترین فرق این دوتا سؤال چیست؟

چگونه مردان را جذب کنیم؟

چگونه زن‌ها را جذب کنیم؟

 

بزرگ‌ترین فرقشان کسایی هستند که این سؤالات رو می‌پرسند. و تقریباً تنها فرق آن‌ها.

اجازه بدید موضوع را بیشتر بازکنم. جذب زن و مرد هیچ تفاوتی باهم ندارد. درست است که خانم‌ها احساسی‌تر و مردها منطقی‌تر هستند ولی از دید قانون جذب هیچ تفاوتی بین جذب مرد یا جذب زن وجود ندارد و حتی تفاوتی نمی‌کند که شما خانم هستید یا آقا.

شما با فرستادن فرکانس عشق، عشق دریافت می‌کنید.

روابط قطعاً تابع رفتارهای خاصی است ولی اولا فیلم بازی کردن آن‌ها دشوار و ثانیا معمولاً غیرطبیعی است.

 

قانون جذب چه می‌کند؟

شاید فکر کنید که قانون جذب به‌طور معجزه‌آسایی رفتار شخص مقابل را عوض می‌کند بدون اینکه شما کاری کنید! یا فکر کنید که قانون جذب بی‌دلیل شمارا جذاب‌تر می‌کند؛ ولی به‌هیچ‌وجه این‌گونه نیست. ناخودآگاه شما به‌راحتی می‌داند که چه رفتارهایی، لباس‌هایی، صحبت‌هایی و حتی نگاه‌هایی شمارا جذاب می‌کند. وقتی شما از قانون جذب به‌درستی استفاده کنید ناخودآگاهتان که مسئول اکثر رفتارهای شماست همه‌چیز را مرتب می‌کند.

پیشنهاد می‌کنم این مطلب را هم بخوانید: قانون جذب

 

چگونه مردان را جذب کنیم؟ همان‌گونه که پول را جذب می‌کنید

اجازه بدید مثال ساده‌تری بزنم. اگر شما از قانون جذب برای ثروت استفاده کنید به‌احتمال فراوان یک کیسه 100 دلاری پرت نمی‌شود توی خونتان. تمام خریدهای ما احساسی هستند (1) و اگر غیرازاین بود با همین منطق که 5 بزرگ‌تر از 4 است باید همه به این منطق می‌رسیدند که در هر رنج قیمتی یک ماشین بهترین ماشین است و فقط آن ماشین را می‌خریدند یا همه یک مدل تیپ می‌زدند.

ناخودآگاه مسئول احساسات ماست (2). پس طبق 1 و 2 خریدهای ما اکثراً ناخودآگاه است. البته ما می‌توانیم با تحقیقات و دلایل خودآگاهی که می‌آوریم روی ناخودآگاه و احساسمان تأثیر بگذاریم ولی اغلب این تأثیر خیلی کم است. کافی است به گذشته‌ی خود نگاهی بی‌اندازید و ببینید چقدر از خریدهایی که انجام دادید به دردتان نخورده یا حتی کمتر از یک روز بعد از خریدش پشیمان شدید.

 

آموزش قانون جذب,جذب زنان,جذب مردان

حال که خرید ناخودآگاه است نقش قانون جذب چیست؟

خیلی ساده است. شما با قانون جذب، ناخودآگاه خود را طوری تربیت می‌کنید تا خریدهایی کند و یا تصمیماتی بگیرد که به سود منتهی بشود. همه‌ی شما کسانی را دیدید که هر چه را که می‌خرند سود می‌کنند و در مقابلش هم افراد کمی نیستند که نیستند که هرچه که می‌خرند ضرر می‌کنند.

اشخاصی که باورهای ثروت ساز دارند تمام تصمیماتشان آن‌ها را به‌سوی پول بیشتر می‌کشاند. مارک زاکربرگصاحب فیس‌بوک زمانی که ثروتمندترین جوان دنیا و جزو 10 ثروتمند برتر دنیاست یک تصمیم عجیب گرفت! عجیب نه ازنظر او بلکه ازنظر کسانی که ضمیرناخودآگاهشان اصلا برای ارقام بالا گنجایش ندارد. مارک زاکربرگ برای یک شرکت کوچک 13 کارمندی 1 میلیارد دلار پرداخت کرد و آن شرکت را خرید.

یک لحظه تصور کنید 3.5 هزارمیلیارد تومان برای یک شرکت 13 کارمندی! در صورتی که رستوران‌های خوب خیلی از این تعداد بیشتر نیرو دارند. جالب اینجاست که وقتی زاکربرگ این شرکت را خرید درآمدش صفر بود. احتمالاً مدیران شرکت از فروشش به این مبلغ خیلی خوشحال بودند.

خیلی‌ها مخصوصاً سهام‌داران فیس‌بوک گفتند که زاکربرگ قدرت تصمیم‌گیری درستی ندارد و توانایی مدیریت یک مجموعه‌ی بزرگ را ندارد. ولی چند وقت پیش معلوم شد که او در خرید بزرگ‌ترین شبکه اجتماعی جهان اشتباه نکرده است. شرکت کوچکی که او خریده بود اینستاگرام بود.

با چه دلایل و منطقی زاکربرگ به این موضوع پی برد که اینستاگرام به اینجا خواهد رسید؟ چرا این‌همه اقتصاددان و مشاوران بزرگ هم‌چین تصمیمی نگرفتند؟ مارک زاکربرگ به‌جای علم اقتصاد و منطق بر ضمیر ناخودآگاهش تکیه کرد؛ البته زاکربرگ باورهایش درست بوده وگرنه ضمیرناخودآگاهش به همین اندازه که سازنده بود می‌توانست مخرب باشد.

دور شدیم!

یک مقدار از بحث روابط دور شدیم! قبول دارید؟ ولی من قبول ندارم. نحوه‌ی کار یکی است! بااحساس خوب، با باورهای درست ذهن ناخودآگاهتان کمکتان می‌کند. خیلی از مردم فکر می‌کنند وقتی باورهایشان عوض شد حالا باید از ضمیر ناخودآگاهشان بخواهند که به آن‌ها کمک کند! ولی خیالتان راحت نیازی به این کارها نیست همین حالا هم بیشتر تصمیمات شمارا (فروید می‌گوید 80%) ضمیر ناخودآگاهتان می‌گیرد.

امیدوارم آن‌گونه که زاکربرگ پول ساخت شما روابط بسازید.

منتظر نظرات زیبای شما هستم.

اگر از مطالب خوشتان آمد حتما نظر بگذارید. اگر سوالی دارید حتما بپرسید. دلگرمی ما همراهی شماست.

امیر شریفی


  • Fa Nazari
  • ۰
  • ۰
آموزش قانون جذب,باورها,ضمیر ناخودآگاه

ضمیر ناخودآگاه

ضمیر ناخودآگاه چیست؟ معمای استفاده از ضمیر ناخودآگاهتان این است که درک کنید چقدر از ضمیر خودآگاهتان متفاوت است. بااینکه ضمیر ناخودآگاه و ضمیر خودآگاه هر دو در یک بدن هستند، آن‌ها کاملاً مشخصات متفاوتی دارند. اگر همان‌طور که ضمیر ناخودآگاه در رویاها ارتباط برقرار می‌کند یک شخص دیگر با شما ارتباط برقرار می‌کرد، شما فکر می‌کردید آن مرد یا زن دیوانه هستند اما ضمیر ناخودآگاه شما دیوانه نیست. فقط زبانش با زبان خودآگاه فرق دارد.

اندازه‌ی ضمیر ناخودآگاه

ضمیر ناخودآگاه تقریباً 92 درصد از کل مغز را تشکیل می‌دهد. ضمیر خودآگاه 8% باقیمانده را تشکیل می‌دهد. بنابراین، ضمیر خودآگاه در مقایسه با ضمیر ناخودآگاه ناچیز است.

ضمیر ناخودآگاه منطق ندارد و به ورود حسی استناد می‌کند. بنابراین، به واقعیت و تصور یکسان واکنش نشان می‌دهد. برای مثال، وقتی خواب پرت شدن از ساختمان را می‌بینید بدنتان همان واکنشی را نشان می‌دهد که اگر در واقعیت این اتفاق برای شما بیفتد نشان می‌دهد. بدن شما عرق می‌کند، ضربان قلبتان بالا می‌رود و … .

پس این نکته خیلی مهم است. ضمیر ناخودآگاه تفاوت بین واقعی و خیالی را نمی‌داند. این مسئله ساخته‌ی ذهن من نیست و برایش مدارک علمی زیادی وجود دارد که من سرچ در این رابطه را به عهده شما خواننده گرامی می‌گذارم.

 

ناخودآگاه در مقابل خودآگاه

ضمیر خودآگاه عملکردهای ارادی را کنترل می‌کند. برای مثال من می‌توانم آگاهانه بازوی خودم را بالا و پایین ببرم. من می‌توانم به این‌طرف و آن‌طرف راه بروم. این‌ها اقدامات آگاهانه هستند.

یک نکته‌ی مهم این است که ضمیر خودآگاه در یک‌زمان تنها یک کار را می‌تواند انجام دهد و نمی‌تواند هم‌زمان دو کار را انجام دهد. ممکن است کسی بحث کند که هم‌زمان می‌تواند مطالعه کند و تلویزیون ببیند. اگر شما واقعاً از کاری که در یک‌لحظه انجام می‌دهید آگاه شوید، خواهید دید که شما یا در حال مطالعه هستید یا در حال تماشای تلویزیون. زمانی که شما فکر می‌کنید هم‌زمان دارید هر دو کار را انجام می‌دهید در حقیقت دارید سریعاً بین این دو کار تغییر حالت می‌دهید.

 

پیشنهاد می‌کنم این مطلب را هم بخوانید: قانون جذب چیست

کمک پنهانی ناخودآگاه

تا حالا شده که کسی از شما بخواهد که سعی کنید با یکدست به بالای سرتان ضربه بزنید و هم‌زمان دست خود را در جهت عقربه‌های ساعت روی شکم خود بمالید؟ معمولاً در ابتدا چنین کاری غیرممکن است ولی بعد از مدتی هر کس قادر به انجام این کار است. چرا؟

به دلیل اینکه مغز شما بعد از چند بار تکرار این کار یک کار را به ناخودآگاه منتقل می‌کند. مثل دوچرخه‌سواری و با تلفن حرف زدن. اگر تازه دوچرخه‌سواری یاد گرفته باشید و بخواهید این کار را انجام دهید احتمالاً جوری زمین می‌خورید که تا یک هفته هرکسی شمارا می‌بیند ناخودآگاه می‌خندد. شما انسان خوبی هستید و باعث شادی مردم می‌شوید تا اینکه! دوچرخه‌سواری وارد ضمیر ناخودآگاه شما می‌شود و دیگر اطرافیانتان باید دنبال سوژه‌ی دیگری برای خنده‌هایشان باشند چون شما به‌راحتی می‌توانید یک کار آگاهانه مثل صحبت کردن با تلفن را با دوچرخه‌سواری هم‌زمان انجام دهید.

یک مقاله در نیویورک‌تایمز چاپ‌شده و طی یک پژوهش عملی ثابت کردند که افراد نمی‌توانند به‌صورت آگاهانه هم‌زمان رانندگی کنند و با تلفن همراهشان صحبت کنند. به‌عبارت‌دیگر، شما یکی از دو کار را آگاهانه انجام می‌دهید اما هر دو را هم‌زمان آگاهانه انجام نمی‌دهید.

چند بارشده که با تلفن همراه در حال صحبت بودید و بدون سوئیچ از خانه بیرون رفتید؟

چند بار در حالی داشتید فیلم نگاه می‌کردید یکهو متوجه شدید که هیچی از حرف‌های کسی که پشت تلفن است، نفهمیدید؟

شناخت خودآگاه

ضمیر خودآگاه منطقی است و توانایی تفکر، فکر کردن به‌صورت خودکار، استدلال، انتقاد، تحلیل، قضاوت، پسندیدن، انتخاب، برنامه‌ریزی و … را دارد.

ضمیر خودآگاه تا سه‌سالگی شروع به رشد نمی‌کند و تا حدود 20 سالگی رشد آن کامل نمی‌شود.

ضمیر خودآگاه دارای حس‌آگاهی است. اشخاص، مکان‌ها، شرایط و چیزها را می‌شناسد. ضمیر خودآگاه می‌داند که می‌داند. ضمیر خودآگاه دارای اراده است. اراده توانایی ضمیر خودآگاه برای شروع و هدایت یک فکر یا عمل است. اراده به جهت‌گیری افکارتان کمک می‌کند.

 

آموزش قانون جذب,باورها,ضمیر ناخودآگاه

شناخت ضمیر ناخودآگاه

برعکس، ضمیر ناخودآگاه منطقی نیست و ذهن احساسی است. ضمیر ناخودآگاه منبع عشق، کینه، دل‌تنگی، ترس، شادی، شوق و … است. وقتی می‌گویید احساس می‌کنم منبع صحبت ضمیر ناخودآگاه است.

 

پیشنهاد می‌کنم که این مطلب را هم بخوانید:قانون جذب عشق

 یک مثال: دیدید وقتی شخصی عصبانی می‌شود می‌گوید اصلاً هیچی متوجه نشدم؟ اون لحظه اصلاً فکرم کار نکرد؟

یک‌چیز شگفت‌انگیز در مورد ضمیر ناخودآگاه این است که این کارهایش بدون تلاش و 24 ساعته است. برای استفاده از ضمیر ناخودآگاه شما هیچ تلاش آگاهانه‌ای نیاز ندارید.

کار ناخودآگاه در مقابل کار خودآگاه

انجام کاری با ضمیر خودآگاه نیازمند تلاش است. به یاد بیاورید که چگونه اولین باری که رانندگی می‌کردید خسته می‌شدید. باید حواستان به همه‌جا می‌بود ولی الآن به‌راحتی پشت فرمون می‌نشینید گاها با موبایل صحبت می‌کنید و رانندگانی که از رانندگی آن‌ها خوشتان نیاید را مورد لطف خود قرار می‌دهید.

رانندگی اینقدر برایتان آسان شده که بدون تلاش انجام می‌شود.

مثال دیگر بستن بند کفش‌هایتان است. شاید الآن نتوانید برای کسی توضیح بدید که چگونه باید بند کفش‌هایش را ببندد ولی هرروز به‌سرعت برق این کار را انجام می‌دهید. راستی شما می‌توانید کاملاً توضیح دهید که چگونه باید بند کفش را بست؟

قدرت ضمیر ناخودآگاه

ضمیر خودآگاه دارای اراده است و ضمیر ناخودآگاه دارای قدرت. وقتی ضمیر خودآگاه و ضمیر ناخودآگاه باهم هماهنگ باشند، شما اراده‌ی قدرتمندی دارید. شما تک ذهنه می‌شوید. اما وقتی این دو در تضاد باشند اراده سست می‌شود و به‌اصطلاح شما دو ذهنه می‌شوید.

ادامه دارد …

ضمیر ناخودآگاه غول درون شماست …

منتظر نظرات زیبای شما هستم …

امیر شریفی

  • Fa Nazari