در قانون جذب عشق قسمت اول نکات کلی را در مورد استفاده قانون جذب در روابط بیان کردیم.
حال به قانون جذب عشق 2 میرسیم (حتما قبل از خواندن این مقاله قانون جذب عشق 1 را مطالعه کنید)
برای روشن شدن مفهوم عشق بخشیدن به دیگران، اول باید معنای عشق نبخشیدن به دیگران را بفهمید.
تلاش برای تغییر دادن طرف مقابل عشق بخشیدن نیست!
تصور اینکه شما میدانید چه چیزی برای طرف مقابل بهرت است عشق بخشیدن نیست!
تصور اینکه حق با شماست و طرف مقابل اشتباه میکند عشق بخشیدن نیست!
بازخواست، ملامت، شکایت، غر زدن، یا ایراد گرفتن از طرف مقابل عشق بخشیدن نیست!
اینها خلاف قانون جذب عشق است.
راز روابط
زندگی همه چیز را به شما عرضه میکند تا بتوانید آنچه دوست دارید را برگزینید، و بخشی از موهبت زندگی این است که همه جور آدمی را دور و برتان قرار داده، بنابراین میتوانید در آن آدمها آنچه دوست دارید را انتخاب کنید و از آنچه دوست ندارید روی برگردانید. قرار نیست برای خصوصیاتی که در شخصی نمیپسندید، در خودتان عشق ایجاد کنید، بلکه کافی است بدون نشان دادن احساس خاصی از آن روی برگردانید.
خیلی ساده است…
در یکی از فایلهای صوتی اشارهای به این موضوع داشتم. نیازی نیست به زور بخواهید به خودتان بقبولانید که یک رفتار خاص یک شخص خوب است. اگر به طور مثال کسی در زندگی شما بدقول است نیازی نیست بگویید خوب خدا رو شکر که بدقول است قاتل نیست! نه قانون جذب عشق این را نمیگوید. فقط میگوید روی رفتار دیگهای احساس بگذارید که در او دوست دارید.
او بدقول است اما مهربان است؛ من به مهربانی او تمرکز میکنم.
او بدقول است اما خوش صحبت است؛ من روی خوش صحبتی او تمرکز میکنم.
او بدقول است اما دست و دل باز است؛ من روی دست و دل بازی او تمرکز میکنم.
تبریک میگویم. شما به بهترین شکل از قانون جذب عشق استفاده کردید.
روی برگرداندن در قانون جذب عشق یعنی چه؟
روی برگرداندن از آنچه در شخصی نمیپسندید بدین معناست که شما آن را جدی نمیگیرید. به این معناست که شما میدانید با قانون جذب عشق روی هر چه تمرکز کنید بیشتر از آن را دریافت میکنید.
روی برگرداندن یعنی دنیا به شما حق انتخاب داده است. یعنی با آنها بحث و جدل نکنید تا ثابت کنید اشتباه میکنند یا عیبجویی کنید یا آنها را مقصر بدانید، یا بخواهید تغییرشان دهید. اینها در قانون جذب عشق جایی ندارند. اجازه دهید همه خودشان باشند و شما انتخاب کنید.
نگاه بالاتر و البته بهتر
بیاید یک مثال بزنیم تا وضعیت روشن شود.
یک نفر برای پول همسر خود را طلاق داده و با یک فرد پولدار ازدواج کرده است. ( از اینجا به بعد را باید عامیانهتر بنویسم)
ما شروع میکنیم به جنگیدن؛ اه، این دیگه چه آدمیه. عجب نامردیه! واقعا چطور میتونه اینقدر منفعت طلب باشه…
حالم داره ازش بهم میخوره. صد رحمت به حیوون و …………
یک نفر که قانون جذب عشق را میداند ( از این به بعد میگوییم استاد) میگوید:
چرا اینقدر بهش فکر میکنید؟ مگه این فرد وارد زندگیات شده؟
ما: نه، ولی نگاش کن. از این نامردتر تا حالا ندیدم. هیچ بویی از انسانیت نبرده. خجالتم نمیکشه. همینها جامعه رو خراب میکنن پس فردا دودش توی چشم من هم میره.
استاد: دودش به چشم تو نمیرود اگر بهش فکر نکنی؛ کافی است به چیزهای زیبای زندگی فکر کنی.
ما: نهههههه. اصلا وارد زندگی من نشه. همسر بدبختش چی؟ اون چه گناهی کرده بود؟
استاد: مگه تو میدونی همسرش چی میخواسته؟ شاید خودش میخواسته! شاید هم نه ولی حتما خودش اون رو به زندگیش وارد کرده.
ما: مگه میشه؟ واسه چی باید بخواد؟ هیچکس چنین چیزی نمیخواد.
استاد: درسته ولی شاید یک کسی که قانون جذب عشق رو نمیدونسته اون رو اشتباه استفاده کرده ……
این داستان تا انتها ادامه دارد حالا مثال سادهتری میزنم تا موضوع رو راحت درک کنیم. شما شخصیتها را تطابق دهید.
ما از یک نقاش میخواهیم که برامون یک منظره زیبا نقاشی کند.
نقاش: لطفا فقط به من رنگ سبز و آبی و زرد بدهید.
ما: بفرمایید تمام رنگها توی این بسته.
نقاش: نههههههههههه. چرا همه رنگها رو دادید؟ مگه نگفتم فقط سه رنگ؟
ما: خوب این بسته رنگ تکمیله تا هر کس رنگی که میخواهد را انتخاب کنه. شما از رنگی که نمیخواهید استفاده نکنید.
نقاش: نه! آخه این هم شد رنگگگگگگگگ؟ کی آخه از یه همچین رنگی استفاده میکنه؟ چرا این رو توی بسته رنگها گذاشتید؟
ما: شاید یکی از این رنگ استفاده کنه! اصلا شاید طرف نقاشی بلد نباشه و مثل شما وارد نباشه و به اشتباه فکر کنه این رنگ خوبه و ازش استفاده کنه.
نقاش: نههههههههه. هیچکس از این رنگ خوشش نمیاد مگه آدم دیوونه است که از این رنگ استفاده کنه ….
چقدر ما در زندگیمون به نقاش شباهت داریم؟
ما با دید قدیمیمان نگاه میکنیم و انتظار نتایج جدید داریم. از دید قانون
جذب عشق نگاه کنیم ….