رسیدن به هدف با تلاش و پشتکار
یکی از چیزهایی که بشر به دنبال آن هست، موفقیت و تلاش برای رسیدن به هدف والاست. بشر رو به سوی موفقیت دارد و مشتاقانه سعی و تلاش می کند تا آن را از آن خود کند. اما چرا؟ دلیل روشن است. وقتی چیزی را بدست می آوریم، به خود افتخار کرده، حس خوبی به ما دست می دهد و به مرحله بالاتری از مهارت، احترام و فرصت ها گام می گذاریم. داشتن بعضی چیزها در زندگی الزامی است زیرا ما بشر هستیم و همیشه نیازمند و خواستار پیشرفت و تعالی.
با اینکه انسان ها برای رسیدن به هدف و علائق شان مشتاقانه تلاش می کنند، اما گاهی به آنچه که نیاز دارند و می خواهند، نمی رسند. تا به حال با چنین افرادی مواجه شده اید؟ مثلا من کسی را می شناختم که شدیدا به یادگیری موسیقی علاقه مند بود، به همین دلیل در سن ۱۴ سالگی ویولونی خرید و شروع به یادگیری کرد. اما ۸ سال بعد، نه تنها بهتر نمی نواخت بلکه نسبت به ابتدای کار، بدتر هم شده بود. در ابتدای کار، بسیار علاقه مند بود اما اکنون، ویولون در کمد خانه اش خاک می خورد.
اکثر مردم با شور و شوق فراوانی شروع به کار میکنند اما چند روز، هفته و یا ماه بعد، دلسرد می شوند و کم کم از آن کار دست می کشند. مثلا وقتی تصمیم به خواندن کتابی علمی و یا حتی ادبی می کنند، با اشتیاق و شور آنرا خریداری می کنند اما چند سال بعد وقتی به قفسه کتاب های خود نگاه می کنند، درمی یابند بسیاری از آنها را هرگز نخوانده اند.
همانطور که می بینیم هیچ مشکل و قدم اشتباهی در شروع کار وجود ندارد. هیجان زدگی و اشتیاق، یکی از راه های رسیدن به هدف است. اما مشکل اینجاست که هیجان و اشتیاق به راحتی از بین رفته و کم کم ناپدید می شوند، در نتیجه احساس می کنیم که ادامه دادن راه، بی اهمیت و بی ارزش است و سپس در میانه راه دست از کار می کشیم.
تمام کردن کاری که شروع کرده ایم، آسان نیست و نیازمند نظم و ترتیب است. گاهی اوقات واقعا مجبوریم بیشتر از حد معمول تلاش کنیم و تمرکز روی هدفمان را بیشتر کرده تا به پایان راه برسیم.
گاهی هم بخاطر طولانی بودن راه، افسرده و خسته می شویم و می خواهیم دست از ادامه کار برداریم. اما اگر هدفمان را مرور کنیم و بر آن متمرکز شویم و گام به گام جلو برویم، در نهایت به نتیجه مطلوب می رسیم.
در کل تا کاری به اتمام نرسد و نتیجه آن عملی نشده و مورد استفاده قرار نگیرد، انرژی صرف شده روی آن به ما باز نمی گردد و در نتیجه احساس خستگی و درماندگی در انتهای کار چیزی مشهود است.
همچنین در مسیر دستیابی به هدف خود، ممکن است با موانع بزرگ و زیادی رو به رو شویم، اما نباید به آنها توجه کنیم. گاهی هم مجبوریم زمانی بیش از حد انتظار صرف کنیم، اما دیر یا زود به انتهای مسیر می رسیم.
اگر با شکیبایی مراحل را تا انتهای مسیر طی کنیم، در نهایت به ارزش موفقیت خود پی می بریم و انرژی صرف شده روی کار، کاملا به ما باز می گردد.
۱) با واقعیت روبرو شویم. ممکن است مانعی که ما را برای رسیدن به هدفمان دچار مشکل می کند و از سرعت ما می کاهد، خودمان باشیم.
۲) بیشتر اوقات برای رسیدن به موفقیت و هدف چند کار را با هم انجام می دهیم ولی حتی با وجود تلاش زیاد، در آخر به کمترین نتیجه می رسیم. باید بدانیم توجه و تمرکز روی ۱ یا حداکثر ۲ پروژه در یک زمان، شانس ما را برای نتیجه گیری مطلوب افزایش خواهد داد.
۴) آنچه روی کاغذ است، برنامه است و آنچه در ذهن ماست، خیال! بیشتر افراد علاقه ای به نوشتن برنامه هایشان روی کاغذ ندارند. نوشتن برنامه روی کاغذ اولین قدم برای حرکت رو به جلوست. خیلی ها بدون برنامه کارهایشان را شروع می کنند ولی خیلی زود گیج و خسته می شوند زیرا مشکلات فرعی زیادی سر راهشان به وجود می آید.
۵) حرکت، به این معنی نیست که پیشرفت کرده ایم. بعضی از افراد با اینکه به سختی کار می کنند، به هدفشان نزدیک تر نمی شوند. این یکی از نتایج بی برنامگی است. برای پیشروی باید فعالیت های مناسبی در زمان های مناسب انجام دهیم.
۷) روی آنچه به نتیجه می رسد، تمرکز کنید. خیلی از افراد در پیداکردن راه هایی که به نتیجه نمی رسند، استادند و به همین دلیل هیچ تلاشی هم نمی کنند. انرژی منفی را در خود انباشته نکنید. انرژی های مثبتتان را افزایش دهید و روی چیزهایی تمرکز کنید که به درد شما می خورند و به نتیجه می رسند.
۹) وقتی نمی دانیم، کمک بخواهیم. ما نمی توانیم همه چیز را بدانیم. نمی توانیم همه مشکلات را حل کنیم. وقتی به مشکلی بر می خورید، از دیگران کمک بخواهیم. از یک تاجر، مشاور، وکیل یا مربی مشاوره بگیریم.
۱۰) اگر کاری ما را خوشحال نمی کند، انجامش ندهیم. برای اینکه به هدفتان برسیم، باید سختی هایی را بپذیریم و ممکن است هر لحظه نتوانیم از کارمان لذت ببریم ولی در کل باید کارمان را دوست داشته و از انجام آن خوشحال باشیم.
- ۹۶/۰۵/۲۱