تفاوت مغز افراد منطقی و احساساتی
در مقالات قبل به خصوصیات افراد منطقی و متعادل و توصیه هایی برای افراد منطقی و افراد احساسی پرداختیم و حالا به تفاوت های مغز افراد منطقی و احساسای که بسیار جذاب هست می پردازیم.
نحوه فعالسازی نیمکره های مغز:
لازم به ذکر است که هر دوی نیمکره مغز در حال فعالیت و انجام وظایف خود می باشند ولی پژوهش ها نشان داده که فعالیت یکی از دو نیمکره از نیمکره دیگر بیشتر شده و این باعث می شود که افراد راست مغز افراد احساسی و افراد چپ مغز افرادی منطقی باشند. در زندگی اجتماعی وجود این دو عنصر در تعامل با هم ترکیب زندگی کنونی ما را حاصل نموده و پیشرفت جامعه از هر دو جهت رو به رشد است. اگر در زندگی دو زوج یکی احساسی و دیگر منطقی باشد و این دو از یکدیگر تبعیت کنند و بدون مخالفت با هم به عقاید و رفتارهای یکدیگر احترام بگذارند نتیجه حاصل یک زندگی کامل و مطلوب خواهد بود. حتی در جوامع کاری و کارهای گروهی بهتر است دو همکار در یک بخش کاری از دو گرایش احساسی و منطقی انتخاب شوند و اگر هر دو بدانند که مکمل یکدیگرند تعامل میان این دو نتیجه کاری کاملی را در برخواهد داشت یکی با احساسات و خلاق خواهد بود و دیگری با برنامه ریزی و تحلیل مناسب، یک مجموعه کاری را رشد خواهند داد.
یک خبر مهم این است که بدانیم که افراد نابغه و کسانی که در جهان تحولات بزرگی را ایجاد نموده اند هم احساسی بوده اند و هم منطقی، یعنی اینکه هر دو نیمکره مغزشان دارای فعالیت فراوان بوده و به همین خاطر می توانند به جهان هستی نگاه کاملی داشته باشند و نتیجه اعمال شان نیز بسیار موفقیت آمیز خواهد بود و این موضوع مهم به ما این نکته ظریف را هدیه می دهد که: «ما بایست هر دو نیمکره مغزمان را فعال کنیم» اگر خواهان این هستیم که به فرد بسیار موفق و صاحب کمالاتی تبدیل شویم لازم است برای فعالسازی نیمکره کم کار مغزمان تلاش کنیم. یعنی اینکه اگر فردی احساسی هستیم و نیمکره راست مان فعال است از این پس می بایست بر نیمکره چپ مغزمان تمرکز بیشتری کنیم و تفکر منطقی و رفتارهای تحلیلی گرایانه ای داشته باشیم و اگر فرد منطقی و چپ مغز باشیم می بایست از این پس نیمکره راست مغزمان را با تمرکز بر آن و انجام رفتارهای احساسی و خلاقانه فعالتر نماییم.
به یاد داشته باشیم که قصد ما از فعالسازی نیمکره دیگر مغزمان، افزایش توانایی ها و شکوفایی استعدادهای بالقوه وجودمان می باشد و در نتیجه رسیدن به کمال لازم برای موجودی که در این عالم اشرف مخلوقات نامیده شده و مقام جانشینی خداوند را بر روی زمین داراست. پس برای رسیدن به کمال مطلوب الهی از هر اقدام لازم کوتاهی نکرده و با جدیت فراوان در جستجوی راهی جدید برای کاملتر شدن خود و افزایش توانایی های انسانی خود باشیم.
فعالسازی نیمکره دیگر مغز برای افرادی که یکی از نیمکره های مغزشان فعالتر است یک امر بسیار حیاتی در راستای تکامل انسانی و رسیدن به موفقیت واقعی می باشد. داشتن احساس و منطق همراه با هم در زندگی لازم و ملزوم هم می باشد و این نیست که حتماً یکی بهتر از دیگری باشد. برای بررسی این مهم به این مثال توجه کنید: چرا افراد بسیار ثروتمندی وجود دارند که بسیار خسیس می باشند؟ و چرا افراد بسیار دل رحم و بخشنده ای وجود دارند که آه در بساط ندارند؟ به نظر شما چرا اینگونه است ؟
آیا ما هم با این واقعیت در جامعه مان روبرو شده ایم. افراد ثروتمندی که هرگز بخششی نمی کنند هیچگاه لذت بخشش و آرامش ثروت خود را در زندگی در نمی یابند و این به دلیل آنست که این افراد مطلقاً منطقی و حسابگرانه به زندگی می نگرند و اگر بخواهند طعم خوشبختی را بچشند می بایست نیمکره راست مغز خود را فعال نموده و با احساس محبت به دیگران و بخشش در زندگی خود تحول ایجاد نموده و احساس تکامل و آرامش را بدین گونه در زندگی خود جاری کنند. و حال فردی که بسیار احساسی و همواره در حال بخشش بوده و هرگز هیچ مالی را پس انداز نکرده و ثروتی اندوخته نکرده، لازم است که نیمکره چپ مغزش را فعالتر نماید و رفتارهای منطقی و حسابگرانه را در زندگی خویش جاری سازد تا بتواند با برنامه ریزی و نظم در اوضاع زندگی خود ، نقصان زندگی خود را کامل کند تا بتواند انسان صاحب ثروت و کسب و کار موفقی شود و اینجاست که در می یابیم که ما باید بطور متعادل از دو نیمکره مغزمان استفاده نماییم یعنی اینکه در موقع لازم احساسی باشیم و به موقع منطقی و اینگونه به یک فرد نابغه در زندگی خود تبدیل می شویم .
راه های فعال سازی نیمکره های مغز:
راه رسیدن به کمال انسانی و در نتیجه موفقیت فراوان این است که نیمکره کم کار مغزمان را فعال کنیم و این موضوع اگر بدرستی پیگیری شود به این نتیجه خواهیم رسید که ما هم همچون نوابغ هر دو نیمکره مغزمان فعال خواهد شد و ما هم نقش‌آفرینان بزرگی در این جهان هستی باشیم راه آن ساده است و آن اینست که اگر فردی احساسی و راست مغز هستیم سعی کنیم که رفتارهای و خصوصیات افراد منطقی را در خود تداعی کنیم و بالعکس اگر منطقی و چپ مغز هستیم سعی کنیم رفتارها و منش افراد احساسی را در خود تمرین کنیم و تکرار کنیم. برای این کار بهتر است یک فرد دیگر که مکمل ما می‌باشد را الگو قرار دهیم و اگر مثلاً ما احساسی هستیم سعی کنیم یک دوست، همسر و یا همکار منطقی که فرد نسبتاً کاملی هم باشد بعنوان الگوی رفتار تکاملی خویش قرار دهیم و بهتراست ایشان را هم در جریان این الگوبرداری تکاملی قرار دهیم تا او هم از شخص ما و روحیات و خصوصیات ما در جهت فعالسازی نیمکره دیگر مغزش الگو بردارد. نکته مهم کنار گذاشتن تعصب های بیجا و حاشیه های بی مورد که ممکن است حاصل تفکر زائد ذهن باشد است. در یک جمله ساده ما می خواهیم یک انسان کامل باشیم و یک انسان کامل دارای احساسات فراوان و رفتارهای منطقی هر دو با هم به میزان فراوان در کنار هم می باشد.
آیا در زمان خاصی باید اقدام به فعالسازی نیمکره دیگر مغزمان نماییم؟
پاسخ اینست که اگر بخواهیم به نتیجه مطلوب دست یابیم و بتوانیم هر دو نیمکره مغزمان را فعال کنیم بهتر است در زمان مخصوص به خود این کار را انجام دهیم تا نتیجه بهتری حاصل شود. مثال: اگر کشاورز بداند که در چه فصلی باید بکارد و چه زمانهای از چهارفصل سال عمل کاشت داشت و برداشت را انجام دهد، محصول فراوانی حاصل وی خواهد شد. پس اگر ما بخواهیم رفتارهای تکاملی ما در راستای فعال شدن نیمکره های مغزمان نتیجه بخش باشد می بایست همچون کشاورز، فصل مناسب آن را بدانیم.
زمانی قدرت احساسات در منحنی بیوریتم پایین می باشد و بالعکس در همان روز منحنی تفکر و منطق فرد بالا می باشد این روز برای افراد احساسی که می خواهند دارای رفتار منطقی باشند بسیار مناسب است زیرا این دسته افراد بر پایه احساس عمل می کنند و حالا قدرت احساساتشان بر حسب بیوریتم کاهش یافته و در عوض میزان تفکرشان برحسب بیوریتم بالاست پس در نتیجه این روزها بسیار مناسب برای فعالسازی نیمکره چپ مغز و ایجاد رفتارهای منطقی در وجود فرد می باشد و به عکس زمانی که منحنی بیوریتم احساس بالا و منحنی بیوریتم تفکر پایین است این روز مناسب برای افراد منطقی برای فعالسازی نیمکره راست مغزشان و ایجاد روحیه احساسی در آنها می باشد. لازم به ذکر است که بهترین راه فعالسازی دو نیمکره انجام رفتارهای مکمل در زمان و وقت مناسب که اثربخش باشد می باشد.
لطفا در زمان مخصوص فعالسازی هر یک از نیمکره های مغزتان به توصیه های زیر توجه نمائید
توصیه به افراد منطقی: موانع پرورش نیمکره راست مغز
– من باید همیشه جدی باشم.
– حق اشتباه کردن ندارم.
– اگر از نتیجه کاری مطمئن نیستم نباید انجام دهم.
– کاری که انجام می دهم باید خوشایند دیگران باشد.
– من باید عاقلانه عمل کنم و گرنه. . . .
– همیشه دنباله رو آدم های موفق باشم و شیوه عمل آنها را تقلید کنم.
-بر این باور باشم که آدم موفق کسی است که همیشه ساده ترین و کوتاه ترین راه را برود چون راحت تر یا سریعتر به موفقیت می رسد.
راه های تقویت نیمکره راست مغز
– به مسائل به صورت کلی نگاه کنیم نه جزئی.
– به خود مجال فکرهای تخیلی و خیال بافی بدهیم.
– از گردش در طبیعت لذت ببریم و به اصوات و رایحه ها توجه کنیم.
– رمان بخوانیم و داستان را به شکل تصویر در ذهن مرور کنیم.
– بازی های فکری داشته باشیم.
– یادگیری را همیشه با کشیدن شکل و طرح انجام بدهیم.
– نقاشی و طراحی را بیاموزیم. بیشتر نگاه و مشاهده کنیم تا اینکه گوش فرا بدهیم.
– تصویر آرزوهای خود را در آینده بکشیم.
– بدنبال ارتباطات بین افراد و اشیا و موضوعات باشیم.
– بچه گانه فکر کنیم و حس زیبای شناسی خود را تقویت کنیم. (تقویت کودک درون)
– در تحقیقات و کارها قدرت ریسک داشته باشیم.
– دیگران را دوست بداریم، احترام بگذاریم و تشکر کنیم.
توصیه به افراد احساسی: موانع پرورش نیمکره چپ مغز
– نظم داشتن در زندگی به معنای محدودیت است.
– ریاضیات یا اینگونه دروس خسته کننده هستند و من به هر زحمتی شده نباید با آنها روبرو شوم.
– توجه به جزئیات، تلف کردن وقت است.
– نوشتن مطالب، هنگام مطالعه وقت گیر است و مرا خسته می کند.
راه های تقویت نیمکره چپ مغز
– جدول حل کنیم.
– کارهای هر روز را با جزئیات مشخص یادداشت کنیم و برنامه ریزی داشته باشیم.
– سعی کنیم زمان گوش دادن، مطالب را به حافظه بسپاریم.
– افکار منطقی را تقویت کنیم.
– زمان مطالعه و درس خواندن خلاصه برداری کنیم.
– برای انجام کارها آنها را به مراحل کوچکتر تقسیم کنیم و مرحله به مرحله کارها را انجام دهیم.
– بازی شطرنج و پازل را تمرین کنیم.
– مطالعات ریاضیات و فلسفه را جزو برنامه های خود قرار دهیم.
– مهارت های مدیریتی را بیاموزیم.
– در طبیعت برای لذت بردن بیشتر از حس شنوایی استفاده کنیم.
– سخنوری و کنفرانس دادن را تمرین کنیم.
- ۹۶/۱۱/۲۸