کارهای مهم برای کشف هدف زندگی
10 کار مهم برای یافتن هدف زندگی
اهمیت داشتن هدف در زندگی: لیست کارهای مهم روزانه خود را آماده کرده اید؟ امروز می خواهیم کارهایی را انجام دهیم که قرار است مسیر زندگی ما را به سمت موفقیت هموار کند:
1-چشم اندازی را که از زندگی داریم، بنویسیم.
توقع نداشته باشیم یک شبه چشم اندازی روشن و مشخص به دست بیاوریم، شکل گیری چشم اندازی که از زندگی داریم یک فرآیند زمان بر است. بنابرین نگران نباشیم، و تا جایی که لازم است برای خلق آن زمان صرف کنیم. شاید روزها یا هفته ها طول بکشد.
با فکر کردن به رویاها، امیدها و آرمان های مان و همین طور ارزش هایی که در زندگی داریم، شروع کنیم. از خودمان بپرسیم که چه می خواهیم و چرا چنین چیزی می خواهیم. با خودمان روراست باشیم و یادمان باشد که داشتن رویاهای بزرگ هیچ مشکلی ندارد.
فقط روی آرزوهای مان تمرکز کنیم، نه روی توقعی که دیگران از ما دارند، و روی چیزی که می خواهیم تمرکز کنیم، نه آنچه که نمی خواهیم.
مطمئن شویم که به تمام حوزه های زندگی مان فکر می کنیم: روابط عاشقانه، دوستی، خانواده، زندگی حرفه ای، رشد شخصی، سرگرمی، سلامتی و کیفیت زندگی و غیره.
بعد از این که مهم ترین چیزها را مشخص کردیم، جزئیات را اضافه کنیم.
چشم انداز ما باید جزئیاتی ارائه بدهد درباره ی اینکه چه نتایج سنجش پذیری را قرار است در زندگی مان به دست بیاوریم و چه زمانی. و نهایتا، سعی نکنیم همه چیز را بی عیب و نقص جلو ببریم. راحت باشیم و در این فرآیند با خوشی و لذت جلو برویم.
2-فهرستی تهیه کنیم از چیزهایی که دوست داریم انجام بدهیم.
چند سؤالی که می توانیم از خودمان بپرسیم:
- روز ایده آل ما چه طور به نظر می رسد؟
- چه زمانی در زندگی شادتر از همیشه بوده ایم؟
- چه چیزی باعث می شود که واقعاً احساس سرزندگی و پرانرژی بودن داشته باشیم؟
یک کاغذ و قلم برداریم و هر چیزی که به ذهن مان می رسد را یادداشت کنیم. حتی اگر چیز واقعاً کوچکی باشد، مثل “خواندن یک کتاب خوب” یا “خط زدن کارهایی که انجام داده ایم از فهرست مان”، یا چیز بزرگی مثل “سفر کردن”.
هدف این است که فهرست مان تا حد امکان طولانی باشد. بعد از تهیه ی فهرست، نگاهی به آن بیندازیم و مواردی که مورد علاقه مان هستند را علامت گذاری کنیم. به این شکل قادر خواهیم بود فهرست مان را محدود به چیزهایی کنیم که واقعاً دوست داریم انجام بدهیم و چیزی را از قلم نخواهیم انداخت.
3-استعدادها، علائق و ارزش های مان را بنویسیم.
حتی فراتر برویم، تمام استعدادها، علائق و ارزش های مان را بنویسیم.
هدف از این کار این است که احاطه ی بیش تری داشته باشیم روی اینکه چه کسی هستیم.
اول، تمام چیزهایی را که در انجام شان متبحر و وارد هستیم، بنویسیم. یادمان باشد، قرار نیست واقعاً با استعداد و خوش قریحه باشیم، فقط کافی است که در انجام آنها وارد باشیم. خجالت نکشیم. سعی کنیم هرچه را به ذهن مان می رسد، بنویسیم. حتی می توانیم از دوستان و همکاران مان بپرسیم چه چیزهایی را می توانیم وارد این فهرست کنیم. پاسخ آنها ممکن است شگفت زده مان کند.
دوم، علائق و دلبستگی های واقعی مان را بنویسیم. می توانیم تمام چیزهایی را که در مرحله ی قبل در فهرست مان قرار دادیم، در نظر بگیریم، اما چیزهایی که خیلی برای مان مهم است را (ارزش های مان) نیز به فهرست اضافه کنیم. برای مثال، دوستی، سلامت روحی، ماجراجویی، عشق و غیره. اگر ارزش های مان را می شناسیم، پس می دانیم که چه می خواهیم، چه کسی هستیم، و در کجا ایستاده ایم.
4-چیزهایی را امتحان کنیم که هرگز امتحان نکرده ایم.
حالا که فهرستی داریم از کارهایی که دوست داریم انجام بدهیم، زمان آن رسیده است چیزی پیدا کنیم که نمی دانیم آن را دوست داریم یا نه. بنابراین نقطه ی امن خود را رها کنیم و کاری کنیم که هرگز قبلاً انجام نداده ایم.
شاید از قبل فهرستی داشته باشیم از کارهایی که همیشه دوست داشتیم انجام بدهیم. با همین کارها شروع کنیم. (اگر فهرستی نداریم، افکار خود را روی هم بگذاریم و فهرستی تهیه کنیم از کارهایی که در آینده ی نزدیک می توانیم انجام بدهیم).
پذیرای تجربه و ایده های جدید باشیم. دوست مان ما را دعوت به جایی کرده است که هرگز قبلاً آنجا نبوده ایم؟ برویم! در منوی رستوران غذاهای عجیب و غریبی به چشم مان خورده است؟ امتحان شان کنیم! یک کلاس گروهی جدید در باشگاه مان ایجاد شده؟ به آن بپیوندیم!
کم‌کم از میزان خود-محوری مان کم خواهد شد، و دیدگاهی گسترده تر خواهیم داشت. به این ترتیب آسان تر می توانیم هدف زندگی مان را درک کنیم.
5-به مکانی جدید برویم.
سفر کردن راه خوبی است برای ارتباط با آدم ها و فرهنگ های دیگر، یادگرفتن چیزهای تازه و کم شدن استرس. با سفر کردن می توانیم خودمان را بهتر بشناسیم، زیرا عادت های مان تغییر خواهند کرد و آگاهی مان افزایش خواهد یافت.
6-اگر یک میلیون دلار پول داشتیم، با زندگی مان چه کار می کردیم؟
بله، به این سوال میلیون دلاری پاسخ بدهیم. نه تنها در فهمیدن اینکه واقعاً می خواهیم چه کار کنیم کمکمان می کند، بلکه همچنین مشخص خواهد شد که چه قدر پول و برای چه می خواهیم.
فرض کنیم پاسخ ما این است که “می خواهیم دور دنیا سفر کنیم.” اگر واقع بین باشیم برای این کار یک میلیون دلار لازم نداریم. با مقدار پول بسیار کم تری می توانیم این رویای مان را به واقعیت بپیوندانیم. شاید متوجه شویم که رویایی که این قدر مشتاق رسیدن به آن هستیم قابل دستیابی است و گام برداشتن به طرف آن را شروع کنیم.
7-دوست داریم دیگران ما را با چه چیزی به یاد بیاورند؟
پاسخ دادن به این سوال کمک مان می کند که در مسیر درست قدم برداریم و کارهایی را انجام بدهیم که کمک مان می کند کسی باشیم که می خواهیم باشیم.
پاسخ دادن به این سوال آسان نیست، بنابراین می توانیم آن را به چند سوال آسان تر خرد کنیم:
- چگونه با دیگران رفتار کردیم؟
- چه چیزی برای مان مهم تر از باقی چیزها بود؟
- برای کسانی که دوست شان داریم، چه کار کردیم؟ برای جامعه مان چه کار کردیم؟
- استعدادها، زمان و انرژی خود را چگونه به کار می گیریم؟
- چه چیزی باعث می شود که احساس غرور کنیم؟
وقتی پاسخ به این سوالات را با هم ترکیب کنیم، “بیانیه ی ماموریت” زندگی مان را خواهیم دانست. چند جمله درباره ی این که چه طور می خواهیم زندگی کنیم و قصد داریم به چه چیز دست بیابیم.
8-یک کتاب (یا کتاب های) الهام بخش بخوانیم.
برای مثال، چیزی درباره ی قانون جذب، مثل کتاب “ریشه ها” یا کتابی درباره ی علائق مان بخوانیم.
یا نقل قول های الهام بخش را بخوانیم. در اینجا چند نقل قول می خوانید که برای شروع خوب هستند:
اگر نمی توانیم هدف خود را مشخص کنیم، اشتیاق و علائق مان را مشخص کنیم. زیرا علائق مان ما را مستقیماً به هدف خواهند رساند. تی.دی.جِیکس
اگر زندگی مان را حول علائق مان سازمان دهی کنیم، می توانیم علائق مان را تبدیل به داستان مان کنیم و داستان مان را تبدیل به چیزی بزرگتر، چیزی که ارزش دارد. بلیک میسکی
ما نمی توانیم نقاط مختلف زندگی خود را با نگاه به آینده به یکدیگر متصل نماییم، این نقاط فقط وقتی از آنها گذر کردیم به یکدیگر متصل می شوند. پس باید اطمینان داشته باشیم و امیدوار باشیم در هر نقطه به گونه ای عمل خواهیم کرد که به آینده و گذشته به درستی متصل گردد. ما باید به چیزی اعتقاد داشته باشیم: آن چیز می تواند، احساس درونی مان، سرنوشت، کارما یا هر چیز دیگری باشد زیرا اعتقاد به اینکه این نقاط در آینده به هم متصل خواهند شد، به ما اطمینان خواهد داد که قلب مان را دنبال کنیم، حتی اگر ما را به مسیری کهنه و تکراری سوق بدهد. استیو جابز
اگر زندگی مان بسیار مبهم است و ما خیلی خیلی خارج از مسیر هستیم، شاید مجبور باشیم همچنان با ایمان جلو برویم، اما نهایتاً خواهیم فهمید که هر بار به سیستم هدایت مسیر درونی مان اعتماد کنیم، به زندگی حقیقی مان نزدیک تر می شویم. مارتا بک
9-با غریبه ها صحبت کنیم.
با همسایه های مان دیدار کنیم، در مسیر رفت و آمدمان با کسی صحبت کنیم، یا با آدم هایی که در کافی شاپ محلی مان می بینیم، گپ و گفتی داشته باشیم. البته، یادمان باشد که مرزهایی وجود دارند. اگر دیدید آدم ها تمایلی به صحبت کردن با ما ندارند، این مرزها را کنار نزنیم. در عوض تلاش کنیم، با کسی دیگر صحبت کنیم.
وقتی با آدم هایی صحبت می کنیم که مانند ما نیستند و آنها را نمی شناسیم، فرصت می یابیم از نقطه ی امن خود خارج شویم و دیدگاه خود را از زندگی تغییر بدهیم. این کار باعث بروز ایده های جدید می شود، به ما فرصت می دهد زندگی مان را از زاویه ای دیگر نگاه کنیم، و بسیاری دیگر.
10-با دوستان قدیمی مان دوباره ارتباط برقرار کنیم.
یکی از عوامل تعیین هدف در زندگی این است که، دوستان قدیمی مان را فراموش نکنیم. زمان زیادی است که آنها ما را می شناسند و ممکن است نصایح خوبی برای ما داشته باشند و چیزهایی را به خاطرمان بیاورند که سال ها آرزوی شان را داشته ایم. آنها ما را به خاطر داشتن رویاهای “احمقانه” سرزنش نخواهند کرد، بلکه کمک مان خواهند کرد تا به آنها دست بیابیم. پس تلفن را برداریم و همین حالا یک قرار ملاقات با آنها ترتیب بدهیم.
منبع : پرورش افکار
- ۹۷/۰۷/۰۸