لذت بردن از زندگی با عینک خوش بینی
معنی مثبت اندیشی؟ مثبت اندیشی به معنای آن است که تصور خوبی از خود داشته باشیم نه آنکه همواره خودمان را سرزنش کنیم. مثبت اندیش بودن یعنی نیک اندیشیدن درباره ی دیگران و با آنان به صورت مثبت برخورد کردن.
این واژه به معنی نادیده گرفتن کاستی، انتقاد نکردن و عدم تلاش در جهت بهبود آنها نیست، بلکه به معنای دیدن واقعیت و برنامه ریزی دقیقتر، هدفمند و امیدوارانه برای تغییر آن است. معمولاً افراد مثبت اندیش در یک موقعیت ثابت ارتباطی، بیش ترین لذت را می برند و اثربخش ترین ارتباط را برقرار می کنند.
مثبت اندیشان حواس و چشم و گوش خود را در راستای نقاط قوت، خوبی ها، زیبایی ها، حسن ها، تشویق ها، توانایی ها و پیدا کردن راه حل ها به کار می گیرند. این افراد امیدوار به آینده، فعال و شاد، پرتلاش، خلاق، پرانرژی و حمایت کننده اند هستند؛ برخلاف افراد منفی نگر که تمام حواس خود را در راستای ایرادها، اشکالات، کاستی ها و ضعف ها به کار می گیرند و بدبین، شکاک، منفعل، غمگین، دو دل، کم انرژی و افسرده اند. افراد منفی هیچ گاه قادر نخواهند بود ارتباط مؤثری با دیگران برقرار کنند و از ارتباط شان لذت ببرند.
افکار منفی را حذف کنیم (قانون چذب)
اولین گام در دست یابی به قدرت تفکر مثبت، درک صحیح افکار منفی و آموختن شیوه ی حذف آنها می باشد. اگر پیوسته در ذهن خودمان افکار منفی را بپرورانیم، قطعاً از طول عمرمان کاسته می شود، روابط مان با دیگران توأم با هراس خواهد بود و بر مشکلات مان اضافه می شود. علاوه بر این، نشاط را در پدیده های پیرامون مان درک نخواهیم کرد. تفکر منفی می تواند منفی بافی را تقویت کند و بر دشواری های زندگی بی افزاید. از طرفی آلودگی های فکری که از کاربرد ناشیانه ی احساسات نشأت می گیرد، احساس ناخوشی و افسردگی را در ما ایجاد می کنند. ما برای دور شدن از افکار منفی، باید بیاموزیم که چگونه این چنین افکار آلوده ای را از ذهن و جسم مان پاک کنیم و نیروهای تفکر مثبت را از آنها بیرون بکشیم.
به طور کلی ۸ نوع آلودگی فکری متداول وجود دارد که بر همه ی انسان ها تأثیر می گذارد. این آلودگی ها شامل حسد، طمع، خشم، غبطه، خودپسندی، شهوت و اعمال نسنجیده و خودخواهی می باشد. این آلودگی ها می تواند موجب پیدایش انواع افسردگی ها شود که بر سلامت احساسی، جسمی و معنوی ما تأثیر منفی می گذارد. اگر این آلودگی ها را به طور دائم تجربه کنیم، فعالیت های مغزمان تحت تأثیر آنها قرار خواهد گرفت. این هشت آلودگی فکری، مسیرهایی میان ذهن و جسم پدید می آورند که زیان بار هستند. می توانند بدشانسی، رنج و بیماری های جسمی و روانی را پدید آورند. برای پیدا کردن منشأ هر بیماری جسمی و روانی لازم است به این آلودگی های فکری توجه کنیم. اگر بتوانیم نیروهای منفی نهفته در مشکلات مان را بشناسیم، قادر خواهیم بود آنها را تغییر دهیم.
یکی از مهم ترین این آلودگی ها، غبطه می باشد. غبطه قادر است در بسیاری از ارتباطات انسانی وجود داشته باشد از شادمانی و نشاط مان بکاهد و موجب بیماری در ۲ نفر شود، هم کسی که غبطه می خورد و هم شخصی که مورد غبطه قرار دارد. وقتی احساس غبطه می کنیم حس شادی و ارتباط با دیگران را کاملاً از دست می دهیم.
غبطه برای انسان سازنده و مثبت نمی باشد، بلکه او را غمگین خواهد کرد. افرادی که درگیر این احساس مخرب هستند، به سختی نصایح دیگران را می پذیرند یا از اشتباهات خود درس می گیرند.
معاشرت با افراد منفی را کم کنیم
این که ما با چه کسانی معاشرت می کنیم از اهمیت زیادی برخوردار است. وقتی در کنار افراد مثبت هستیم طبیعتاً شادمان تر می شویم و بر رضایت خاطرمان افزوده می شود. اما زمانی که با اشخاص منفی وقت مان را صرف کنیم، احساس تشویش، گرفتگی، تنش، بیماری و ناراحتی می کنیم. وقتی در کنار افرادی قرار می گیریم که به ما استرس می دهند، آنان آدرنالین را در خون ما سرازیر می کنند و ما تحت تأثیر آن مشوش و گرفته می شویم. هم چنین افزایش هورمون استرس کورتیزول، نورون های مغزی را با دشواری روبه رو می کند.
طی سال ها، افرادی معتقد بوده اند زندگی با کسانی که از اختلال دوقطبی، اسکیزوفرنی، اختلال وحشت، افسردگی، اختلال کمبود توجه یا اختلال شخصیت فردی رنج می برند روی سلامتی جسمانی و احساس آنها تاثیر منفی داشته است. ما باید خود را طوری تربیت کنیم که افراد منفی را از زندگی مان دور سازیم. معمولاً ما فراموش می کنیم که تحت تأثیر افرادی که با آنها کار می کنیم و رابطه اجتماعی داریم و وقت مان را با آنها می گذرانیم، هستیم. این موضوع راه حل بسیار ساده ای دارد. خود را با آن دسته افرادی که دوست داریم مانند آنها باشیم، احاطه کنیم. روان شناسان ثابت کرده اند که حتی معاشرت عادی، با افراد خرده گیر و عبوس برای خراب کردن همه ی فرصت های موفقیت مان کافی خواهد بود.
تا جایی که تجربیات نشان داده یکی از نشانه های اشخاص ناخشنود و ناراضی این است که این افراد با اشخاص منفی معاشرت می کنند. اشخاصی که آنها را تحقیر می کنند اصلاً به قابلیت های شان اعتماد ندارند، اهداف شان را دست کم می گیرند و طوری با آنها رفتار می کنند که انگار هرگز به جایی نخواهند رسید. از طرفی معمولاً کسانی که در محیط های منفی بزرگ می شوند، اغلب منفی رشد می کنند و به این محیط های منفی و منفی بودن عادت کرده و با آن که عجیب به نظر می رسد با این وضع راحت تر هم هستند. این چیزی است که مغز آنها می شناسد.
برای مثال اگر یک والد فاقد احساس امنیت خاطر، برای این که خود به احساس بهتری برسد مرتب فرزندش را تحقیر می کند، این فرزند متأسفانه زمانی که بزرگ می شود احساس می کند که موجود ارزشمندی نیست و نباید با کسانی زندگی کند و بجوشد که به او احساس خوب بودن می دهند؛ یا کودکانی که شاهد مشاجره ی دائم پدر و مادر خود هستند به این نتیجه خواهند رسید که اصلاً رابطه ی زناشویی ذاتاً مسأله ساز است. خود آنها هم وقتی ازدواج می کنند انتظار چنین رابطه ای را با فرزندان خود دارند، پس روابط گذشته روی روابط حال حاضر تأثیر می گذارند. اگر روابط گذشته ی فرد مملو از منفی بینی بوده باشد، این امکان وجود دارد که در آینده هم خود را در شرایط منفی احساس کند. فراموش نکنیم ما به اطرافیان مان یاد می دهیم که چگونه برخوردی با ما داشته باشند.
اگر با اعمال و رفتار خود به آنها بیاموزیم که باید به ما احترام بگذارند، آنها یا با ما محترمانه رفتار خواهند کرد یا ما آنها را از زندگی خود دور خواهیم نمود. اگر به آنها یاد بدهیم که حرف ها و نظرات منفی شان را می پذیریم یا بدرفتاری های جسمانی و کلامی آنها را تحمل می کنیم، ممکن است به بدرفتاری های خود با ما ادامه دهند. پس به اساس رابطه ی خود با دیگران فکر کنیم، اگر اشخاص منفی پیرامون مان نخواهند یا نتوانند که تغییر کنند، از زمانی که با آنها می گذرانیم، بکاهیم. اگر قادر نیستیم روابط خود را با افراد منفی در اطراف مان قطع کنیم، سعی کنیم از آنها تا اندازه ای دوری کنیم.
ما مجبور نیستیم که با این افراد منفی بیش از اندازه وقت صرف کنیم. در عوض بهتر است با کسانی وقت خود را بگذرانیم که روحیه ی ما را بهتر خواهند کرد. ما نیازمند آن هستیم که روابط جدید و مثبتی ایجاد کنیم، پس وقتی کسی به زندگی ما چیز خوبی اضافه می کند، مراقب حفظ آن رابطه باشیم و در تداوم آن بکوشیم.
تعادل، لازمه ی مثبت اندیشی و موفقیت
اگر انسان، تعادل میان اجزای گوناگون زندگی خود را از دست دهد، دچار بیماری و اندوه خواهد شد. آزار رساندن به جسم، بدرفتاری با خود، انجام کاری که دوست ندارد، ادامه روابط ناخوش آیند و غذای نامناسب خوردن می توانند تأثیر ناگواری بر سلامت ما بگذارند. این مسأله بسیار مهم است که پیشگیری، شامل قوانینی سخت و انعطاف ناپذیر نیست که حتماً باید انجام شود، بلکه به معنای شناخت خود، نیازهای جسمی و فکری و همچنین شیوه ی زندگی متناسب با ماست.
عوامل مهم تقویت روحیه، زندگی متعادل، خواب کافی، ورزش منظم و روزانه، خوردن غذای مناسب، دوست داشتن و احساس دوست داشته شدن و انجام کار مورد علاقه است.
اگر می خواهیم روحیه ی خود را تقویت کنیم باید تحرک داشته باشیم. تمرین و ورزش کردن سلامتی به همراه دارند، تمرین های ورزشی کمک می کنند تا بتوانیم با استرس و فشار روانی مقابله کنیم. ورزش همچنین تولید مواد شیمیایی مغزمان را که باعث سرخوشی می شوند، افزایش می دهد. پس یک رژیم ورزشی را در پیش بگیریم که بتوانیم از آن لذت ببریم و قدرت ادامه دادن آن را هم داشته باشیم. همچنین سعی کنیم که خواب خوب داشته باشیم چرا که اشکال در خوابیدن، نشانه ی وجود مشکلی در مثبت اندیشی است.
بی خوابی موجب افسردگی و آشفتگی روانی و فشار و استرس می شود. تا حد امکان ساعات مشخص و معینی را برای خواب و بیداری خود معین کرده و آن را به طور منظم رعایت کنیم. مثبت بودن با وجود فشار و استرس بسیار مشکل است، برای کم کردن از سطح فشار و استرس خود بلافاصله پس از احساس فشار به انجام کار عملی بپردازیم. به هر تقاضای غیرمنطقی که از ما می شود “نه” بگوییم. سعی کنیم مشکلات زندگی را طبقه بندی کنیم، برای استراحت یا انجام کارهای غیرضروری زمان های مناسبی را در نظر بگیریم. در ضمن بررسی کنیم و ببینیم که چه مواقعی فشارها، ناشی از احساس بی مصرفی یا خستگی هستند.
تغذیه و تأثیر آن بر مثبت گرایی
این گفته که “عقل سالم در بدن سالم است” کاملاً درست است. عواطف و احساسات ما رابطه ی بسیار نزدیکی با آن چه می خوریم دارد. شواهد زیادی وجود دارد که مصرف غذاهای نامطلوب، بدن را به سوی هیجان ها و عواطف منفی سوق می دهد. اگر غذایی که می خوریم سبب شود تا سطح قند خون ما به یک باره بالا برود یا آدرنالین یکباره به طور ناگهانی در ما زیاد شود یا غذایی بخوریم که به آن حساسیت داریم، احتمال دارد که دچار بی ثباتی عاطفی و احساسی شویم. یک رژیم غذایی را انتخاب کنیم که از افزایش هیدرات های کربن و قندها جلوگیری می کند. بدن انسان به طور طبیعی، مواد انتقال دهنده ی عصبی مشخصی تولید می کند که یکی از آثار آنها این است که کمک مان کند تا احساس خوشایندی داشته باشیم.
از جمله ی این مواد، ماده ای به نام سروتونین است که باعث خونسردی و آرامش می شود و ما را به زندگی خوش بین می کند. برای به دست آوردن سروتونین، غذاهایی بخوریم که از نظر هیدرات های کربن تصفیه نشده، غنی باشند مانند ماکارونی، غلات، برنج و سبزی های نشاسته دار، همچنین مصرف غذاهایی که سرشار از اسیدهای آمینه باشند، مانند ماهی، مرغ، گوشت (گوسفند یا گوساله)، آجیل، حبوبات و بنشن و مصرف غذاهایی که دارای انواع مختلف آهن، منیزیم ، ویتامین B، کلسیم، اسید فولیک و چربی امگا ۳ هستند.
باید به یاد داشته باشیم ایجاد تندرستی که تأثیر زیادی بر مثبت اندیشی دارد، با غذایی که هر روز می خوریم ارتباط دارد. غذایی که می خوریم، قسمتی از وجود ما می شود و به جسم مان سوخت می رساند. هر چه وارد بدن ما شود جذب خواهد شد و بدن، نهایت تلاش خود را برای استفاده ی درست از آن به کار می گیرد. البته فرقی نمی کند که آن چیز خوب باشد یا بد.
وقتی غذا می خوریم در حقیقت تمامی انرژی موجود در زنجیره ی تولید و فرآوری غذا را جذب می کنیم. غذایی که بیش از حد فرآوری شده باشد شاید برای سلامت ما مضر باشد، هر چه زنجیره تولید غذا ساده تر و غذا سالم تر باشد، فایده بیشتری برای بدن مان دارد.
واژه ها و عبارات مثبت را انتخاب کنیم و به کار ببریم
زبان ما نه تنها نشانه ی رفتار ما است، بلکه بر آن تأثیر هم می گذارد. بنابراین برای مثبت زندگی کردن، واژه ها و کلمات مثبتی را انتخاب کنیم و به کار ببریم. عبارات و جملات مثبت، جملاتی هستند که برای ارتقای مثبت نگری نسبت به خود و تشویق و افزایش روحیه طراحی می شود.
لازم است این جمله ها پی درپی تکرار شوند تا به این وسیله در چارچوب ذهنی شخص جای گیرند. جملاتی مانند “من می توانم” یا “دیگران مرا دوست دارند” موجب می شوند تا باورهای مثبت بر بخش نیمه هشیار ذهن ما حک شوند و نقش ببندند.(مثبت اندیشی و قانون جذب)
این کار می تواند به ما کمک کند تا به هدف خود برسیم. ساختن عبارت های مثبت، کار دشواری نیست، فقط سعی کنیم از جملات منفی پرهیز کنیم و از فعل زمان حال استفاده کنیم تا بخش ناهشیار ذهن مان بفهمد که ما همین الان قصد انجام آن کار را داریم و می خواهیم دست به کار شویم. پس از ساختن جمله ی تأییدی، آن را با انرژی در فواصل زمانی منظم تکرار کنیم تا اثر خودش را بگذارد.
چند توصیه
برای تقویت نگاه مثبت به دیگران، انجام دادن این موارد توصیه خواهد شد:
-هر کس را همان گونه که هست بپذیریم چرا که این تصور که همه ی انسان ها، همان گونه که ما می خواهیم باید خوب باشند و هیچ عیب و ایرادی نداشته باشند، تصویری غیرواقعی می باشد.
-با اعتماد به دیگران و مثبت نگری، در آنها انگیزش کافی ایجاد کنیم و آنان را تحت تأثیر قرار دهیم.
-هیچ گاه از هیچ گفته ای، فوراً نتیجه گیری نکنیم، بلکه اول همه ی شنیده های خود را خوب بررسی کنیم چرا که همیشه نمی توان ظاهر امر را پایه ی قضاوت قرار داد.
-وقتی می خواهیم اظهار نظر منفی کنیم، آن را به نحوی ارائه دهیم که به تغییر رفتار فرد منجر شود.
-در ارتباط با دیگران هیچ گاه بی طرف نباشیم، یعنی نسبت به اطرافیان خود بی توجهی نکنیم، سعی کنیم آنچه انجام می دهند را به طریق مثبت مورد توجه قرار دهیم.
منبع : سایت قانون جذب پرورش افکار
- ۹۶/۰۸/۰۸